ملخص الجهاز:
"به طور کلی شاخههای دینپژوهی و مطالعات دینی را میتوان به دو دسته زیر تقسیم کرد: الف) علومی که به صدق و کذب ادیان نمیپردازند، بلکه پدیده دین و کارکرد و آثار آن را مورد تحقیق و بررسی قرار میدهند؛ مانند جامعهشناسی دین، روانشناسی دین و ...
نشانهها و شواهد بسیاری از هر یک از این دو رویکرد را میتوان در میان فیلسوفان اروپای ی و آمریکایی قرن شانزدهم به بعد جستوجو کرد، هر چند رویکرد نخست تا پیش از قرن شانزدهم به خوبی مطرح نشده بود و رویکرد دوم نیز تا قرن نوزدهم با عنوان فلسفه دین، چنان که باید تبیین نشده بود، اگر چه پیروان تمامی سنن دینی که دارای تمایلات و گرایشهای فلسفی بودهاند، عملا بدان پرداختهاند.
میتوان تعریفی از دین عرضه کرد که عرصهای حائز اهمیت، و در عین حال محدود را پوشش دهد؛ زیرا موضوع و متعلق فلسفه دین، «دین» است و هر تعریف و تعمیمی درباره دین باید هم سنتهای باستانی و هم سنتهای نوظهور را که موضوع پژوهش این رشتهاند مورد نظر قرار دهد.
نکتهای که در اینجا باید به آن توجه داشت، این است که فلسفه دین هر چند علمی است که از بیرون، دین را مورد مطالعه قرار میدهد و به عبارت دیگر، بحثی برون دینی است، درجه دوم نیست.
البته همانگونه که خواهیم دید، فلسفه دین برخی از مسایل درجه دوم را نیز مورد مطالعه عقلانی قرار میدهد؛ یعنی علاوه بر معارف درجه اول، دارای معارف درجه دوم نیز هست؛ مانند مباحث معرفت شناسی دینی که جزئی از مسایل و مباحث فلسفه دین است و از معارف درجه اول بحث میکند."