خلاصة:
پرواضح است که در جهان،ادیان بسیاری با باورها و خاستگاههای گوناگون وجود دارد.برای پیروان هر دینی نسبت به ادیان دیگر پرسشهایی بنیادین مطرح است از قبیل:حقانیت آن ادیان،نجات اخروی و چگونگی تعامل با پیروان آن.دراینباره چهار رویکرد مشهور وجود دارد:ابطالگرایی1،انحصارگرایی2،شمولگرایی3و کثرتگرایی.4کثرتگرایی از موضوعهای مهم فلسفی دوران معاصر است که به حوزههای متعددی همچون دین،سیاست،فرهنگ،جامعهشناسی،اخلاق و...تسری یافته است.در این میان کثرتگرایی دینی-که نخستینبار در آری جان هیک، فیلسوف معاصر مطرح شد-اهمیتی ویژه دارد.کثرتگرایی دینی هنجاری،پاسخی به پرسش چگونگی همزیستی با پیروان ادیان دیگر است.بر پایهء این نظریه باید با آنان رفتاری با احترام و مدارا داشت.اسلام کسی را به پذیرفتن دین مجبور نمیداند و نیکزیستی را با ناهمکیشان،چه دیندار باشند و چه بیدین،به گونهء واقعی و گستردهء آن پذیرفته و بر آن بسیار سفارش کرده است.اگر کافران و مشرکان با مؤمنان سر جنگ نداشته باشند و حقوق آنان را نادیده نگیرند،مؤمنان نیز حق هیچگونه برخورد ناخوشایند با آنان ندارند.حتی اگر با مؤمنان وارد جنگ شوند نیز،قرآن کریم مؤمنان را به،از اندازه نگذشتن،فرمان داده است.
ملخص الجهاز:
"چنانچه این فراخوان را نپذیرفتند،آنان را شاهد بگیر بر اینکه ما-یعنی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و پیروان آن حضرت-بر دینی هستیم که پسندیده خدای تعالی است و آن،دین اسلام است؛همچنان که در جای دیگر فرمود: «إن الدین عند الله الإسلام» ؛در حقیقت،دین نزد خدا همان اسلام است(آل عمران91/)؛تا با این شاهد گرفتن،بگومگوها پایان یابد؛چه اهل باطل هیچ سخن منطقی و حجتی بر اهل حق ندارند(طباطبایی،ج 3،ص 052-642).
آقای نصر افزون بر این گفته است:«اگر دین دیگری پذیرفته و اصیل نباشد، آنگونه که برخی مسلمانان میگویند که با ظهور اسلام ادیان دیگر منسوخ شد،این پرسش پیش میآید که پس چرا خداوند در قرآن کریم و پیامبر(ص)در احادیث نبوی مسلمانان را مسئول کردهاند که از مال و جان و زندگی و آزادی و عبادت امتهای دیگر، یعنی اهل کتاب،محافظت کنند؟یعنی خداوند ما را مسئول کرده است که افرادی را برای رفتن به جهنم آماده کنیم؟!آیا چنین چیزی قابل قبول است؟»(همانجا)در نقد این سخن چند نکته یاد کردنی است: یکم.
به سخن علامه طباطبایی این ازآنروست که پیامبر میان نزدیکان خود با دیگران فرقی نمینهد و به همه هشدار میدهد و همگان را به دین فرا میخواند و همه را در برابر آن پاسخگو میداند(طباطبایی،ج 51،ص 923-823)و به نزدیکان خود گوشزد میکند که این خویشاوندی برای آنان سودی ندارد و میزان،کردار هر کسی است (ابن ابراهیم شاذلی،ج 5،ص 0262)؛نیز ادب اقتضا دارد که آدمی را خود بیاغازد و سپس خویشان و پس از آن دیگران را هشدار دهد؛وانگهی چنانچه نزدیکان پیامبر او را یاری کنند،او در انجام رسالت و گسترش آن پیروزتر خواهد بود(مغنیه،ج 5،ص 125)."