خلاصة:
در این مقاله،تلاش شده است تا ضمن بیان مقصود عارفان مسلمان از وحدت شخصی وجود،مهمترین تمثیلهای عرفانی در تبیین مسئله مورد کنجکاوی قرار گیرد. به نظر عارفان مسلمان حقیقت وجود واحد است من جمیعالجهاتن و مخصوص و منحصر در خداوند متعال و همهء ما سوی الله از تجلیات و شئونات حق تعالی هستند؛به یک معنا موجودند و به یک معنا معدوماند؛نه اینکه ما سوی الله عدم محض و من جمیعالجهات باشد؛یا نعوذ بالله ما سوی الله عین خداوند باشد،بلکه منظور از«وجود»،تنها وجود حق تعالی است و غیر از حق هرچه هست«نمود» است،هستی نماست؛چنانکه در کلام امام رضا(ع)آمده است،مانند مظهری است که در آینه پیدا میشود یا مانند موجی است که از دریا برمیخیزد یا مانند نوری است که در آبگینههای با رنگهای مختلف پدیدار شده است.
ملخص الجهاز:
"عبارت جامی چنین است: «واحد همه در احد عدد میبیند درضمن عدد نیز احد میبیند یعنی بکمال ذاتی و اسمایی در خود همه و در همه خود میبیند» (لوامع و لوایح،ص 86) همو آورده است(ص 38 و 48) اعیان و حروف در صور مختلفاند لیکن همه در ذات الف مؤتلفاند از روی تعین همه باهم غیرند و ز روی حقیقت همه عین الفاند در مذهب اهل کشف و ارباب خرد سازیست احد در همه افراد عدد زیرا که عدد گرچه برون است ازحد هم صورت و هم مادهاش هست احد تحصیل وجود هر عدداز احدست تفصیل مراتب احد از عدد است عارف که ز فیض روح قدسش مدد است ربط حق و خلقش اینچنین معتقد است شبستری در گلشن راز آورده است: شد آن وحدت از این کثرت پدیدار یکی را چون شمردی گشت بسیار عدد گرچه یکی دارد بدایت و لیکن نبودش هرگز نهایت و نیز گوید(ص 27 و 78) «وجود اندر کمال خویش ساری است تعینها امور اعتباری است امور اعتباری نیست موجود عدد بسیار و یک چیز است معدود تمثیل نفس و قوای آن نفس و قوای آن،بهویژه درنظریهء ملا صدرا میتوانند مثال خوبی برای وحدت وجود عرفانی باشند یعنی همچنانکه نفس و همهء قوای آن به یک وجود موجودند و قواینفس از شئوننفس هستند و نفس حیث تقییدی شأنی آنهاست وجود حق و ما سوای حق همه به وجود واحد موجودند و حضرت حق حیث تقییدی و شأنی ماسوای خود است."