خلاصة:
سعدی یکی از معدود شاعران زبان فارسی است که به واسطة نفوذ آثارش، حضوری دائمی، عمیق و اثربخش در فرهنگ ایرانی داشته است. در این مقاله تلاش شده تا رابطة میان بخشی از اشعار این شاعر یعنی قصاید وی، که عموما لحن و محتوایی وعظآمیز، خطابی و دینی و اخلاقی دارد، با اصول و مبانی مکتب کلام اشعری بهطور دقیق و مستند بررسی شود. بدین منظور پس از ارائه تعریف؛ ویژگیها، و دلایل پیدایش علم کلام، به بحثی تاریخی دربارة مکاتب کلامی و زمینههای پیدایش آنها پرداخته شده، اما از آن میان به دو مکتب غالب کلامی در تمدن اسلامی، یعنی معتزله و اشاعره توجه خاصی شده است. در بخش اصلی این مقاله با عنوان،مکتب کلامی سعدی، ابتدا دلایل و زمینههای تاریخی گرایش سعدی به کلام اشعری باز نموده شده و نهایتا نشانههای این گرایش و تجلی اشعریگری وی از میان قصاید استخراج و ذیل عناوین معروف مباحث کلامی، همچون رویت الهیعدل الهی جبر و اختیار،... طبقهبندی و تشریح شده است.
Sadi is one of the few Persian poets whose fame and eternal presence in the Persian culture rests mostly on the effect of his works. This study is an effort to investigate the relationship between his didactic، rhetorical، religious and ethical poems and the principles of the Ash'ari school of rhetorical thought. To this end، we will define the discipline of rhetoric and mention its characteristic features as well as the reasons for its emergence and development، and also the probable weaknesses and failure of the Mo'tazele and Ashare. The two dominant schools of rhetoric in the Islamic civilization will be given special treatment. However، in the final section of the project، entitled "Sa'di's school of Rhetoric" the historical background and the reasons for Sa'dis tendency toward Ash'ari school will be explained. Finally evidence for this tendency and reflections of his Ash'ari thought samples will be extracted from his poems and will be classified and explained under the common rhetorical topics such as "divine sight"، "divine justice"، and "determinism and free will.... .
ملخص الجهاز:
"حسنلی در بهار سال 79، در بخشی از مقالة خود با عنوان «چهرة سعدی در آینههای موجدار» مقالة محقق را چنین مورد ارزیابی قرار داد: «اصل این مقاله دربارة "قضا و قدر" در قرآن کریم و سیر آن در میان فرقههای گوناگون اسلامی است، که گرچه در گونة خود، نوشتهای ارزشمند و استوار و گسترده است، اما پیوند آن با سعدی ـ که نام نوشته با آن آغاز شد ـ چندان استوار نیست: از همة بیست و چهار صفحة نوشته، تنها سه صفحة آغاز آن در پیوند با سعدی است.
در قصاید سعدی میتوان اصول آموزهها و اعتقادات مکتب کلام اشعری را در این زمینه به وضوح دید: پیدا بود که بنده به کوشش کجا رسدکس را به خیر و طاعت خود اعتماد نیستتا روز اولت چه نبشتست بر جبین بالای هر سری قلمی رفته از قضاآن بیبصر بود که کند تکیه بر عصازیرا که در ازل سعدااند و اشقیا (1/ ابیات 71-73) و) رؤیت خداوند آنچه باعث طرح بحث "رؤیت الهی" در میان مکاتب کلام اسلامی شده، وجود آیاتی از قرآن کریم از جمله آیة شریفة «وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره» (قیامة/ 23) و نیز روایاتی از قبیل «انکم سترون ربکم یوم القیامة کما ترون القمر لیلة البدر» و یا روایت «انکم لن تروا ربکم، عزوجل، حتی تموتوا» (جامعالصغیر، 1/ 102) است که لفظا و ظاهرا دلالت بر رؤیت الهی در روز قیامت دارد."