ملخص الجهاز:
"3 گذشته از اشاره نویسنده به مشایخش،از لابهلای مطالب کتاب بهدست میآید که: اولا،تألیف آن نباید تازهتر از قرن هشتم باشد زیرا آخرین فرد از مشایخ که از او کلامی نقل شده است علاء الدوله سمنانی است؛ ثانیا،نویسنده از سلسلهء نقشبندیه و دلبستهء عارفان خراسان است و هیچ ارتباطی یا ارادتی به ابن عربی و مکتب او ندارد و در سرتاسر کتاب ردپایی از ابن عربی و شاگردانش و تعابیر ویژه ایشان در عرفان بهچشم نمیخورد؛ ثالثا،بیشتر مطالب کتاب نقلقول مستقیم از کتابهای اصیل و کهن تصوف خراسان است؛آثاری که بسیاری ازآنها مانند تاریخ الصوفیه ابو عبد الرحمن سلمی(523-214ق)بهزمان ما نرسیده و بسیاری دیگر مانند کتاب کشف از خواجه یوسف همدانی(044-535ق)یا اصلا تصحیح نشده و یا هنوز تصحیح انتقادی ندارد و این نقل قولهای طولانی چهبسا در بازسازی مطالب برجای مانده از دسته اول و تصحیح مجدد دسته دوم به کار آید.
بههرحال،این کتاب بسیار باارزش بهنظر رسید و نگارنده به پیشنهاد استاد دکتر نصرالله پور جوادی و با نظارت ایشان و با یادآوری این مطلب که نوع کار نویسندهء این اثر بسیار شبیه به کاری است که خواجه محمد پارسا(657-228ق)در فصل الخطاب کرده است،تصحیح آن را دردست گرفت،هرچند از همان آغاز راه، شک و شبهههایی وجود داشت که دستودل او را میلرزاند: 1)این نسخه ظاهرا منحصربهفرد است و در حد جستجوی ما نهتنها هیچ نسخهء دیگری از آن وجود ندارد بلکه هیچکس تاکنون با این عنوان برخورد نکرده است.
دلیل خارج از کتاب این است که در کتابخانهء مرکزی دانشگاه تهران سه نسخهء مثنوی مولوی با مشخصات زیر موجود است که تاریخ هرسه نسخه 057 ق است و کاتب آنها هم همان کاتب غزلیات 456؟ق است یعنی«خلیل بن عبد الله مولوی»است."