خلاصة:
آنچه در این مقاله میخوانید ترجمهء بخشی از کتاب«معید النعم»،تألیف تاجالدین عبدالوهاب سبکی،فقیه برجستهء شافعی در قرن هشتم هجری است.مؤلف در این کتاب به معرفی و چگونگی حدود یک صد و دوازده شغل در دوران خود پرداخته است.وی در فصلهایی از کتاب،به مسائل مربوط به«کتابت»، «استنساخ»،«وراقی»،«جلدسازی یا مجلدی»،«تذهیب»و «کتابفروشی»پرداخته است.همچنین در آغاز مقدمهای به قلم مترجم دربارهء دیدگاه عالمان علوم عقلی نسبت به این گونه مسائل و یا به عبارتی شیوه تفکر رایج آن عصر در برخورد با علم و هنر آمده است.
ملخص الجهاز:
آنچه در این یادداشت مختصر خواهید خواند بخشهایی از کتاب معیدالنعم اوست2که در آن به مسائل مربوط به ''کتابت``و''استنساخ کتاب``و پیشههای''ورّاقی``و ''مجلّدی``و''تذهیب``و''کتابفروشی``(دلالی کتاب)پرداخته است و از خلال آن به عمق بسیاری از مسائل فرهنگی دنیای قدیم و موانعی که بر سر راه نشر بعضی از کتابهای خردگرایی وجود داشته میتوان دست یافت.
کتابدار( خازن کتب) وظیفهء او حفظ کتاب است و ترمیم اوراق شدگی آن و به هنگام لزوم،صحّافی(حبک)آن و باید که در دادن کتاب به غیر اهل آن ضنّت ورزد و بر نیازمندان آن را بذل کند و به هنگام عاریت دادن کتاب،تهیدستان را-که فراهم کردن کتاب برای ایشان دشوار است-بر ثروتمندان مقدّم دارد.
ناسخ( کاتب،نسخهبردار در مورد وظایف ناسخ،یعنی نسخهبردار،میگوید:وظیفهء اوست که از کتابهای گمراهکننده(مضلّه)چیزی کتابت نکند،مانند کتابهای اهل اهواء و بدعتها و همچنین نباید به کتابت کتابهایی بپردازد که در راه خدا سودی نمیرسانند،مانند سیرهء عنتره7و جز این از کتابهای بر ساختهء گوناگون که مایهء تضییع وقت است و در راه دین بدانها نیاز نیست.
اعتقاد نووی8 -که بسیار نزدیک است به رأی غزالی در فتاوای او-برین است که وقتی کسی با کاتبی قرار گذاشت که کتابی را برای او نسخهبرداری کند و او ترتیب ابواب را به هم زد و تغییر داد،حال اگر چنان بود که بتوان به تدوین بعضی با بعضی پرداخت-از قبیل این که کتاب ده باب باشد و او باب اول را در آخر کتابت کرده باشد،به گونهای که بتوان بر آن بنا نهاد-مستحق سهم خود از اجرت کتابت خواهد بود و گرنه هیچ حقّی به او تعلق نمیگیرد.