ملخص الجهاز:
"حدود یکصد سال بعد بار دیگر یک شاعر هندو موسوم به آنندهگنه خوش )hsuohk anagadnanA( مثنوی کجکلاه را به شیوۀ مثنوی مولوی به نظم درآورد(9/1794-1208 هجری)؛مهم این است که خاطرنشان کنیم که وی برای اینکه تلاش شاهزادۀ نگونبخت مغول (*)متأسفانه دیوان بیدل در کتابخانههای کمبریج نبود تا عین بیت نقل شود،مترجم.
گوشۀ چشمی به فهرست نسخههای خطی شاه اوده(/1854 1271 هجری)اثر اشپرنگر نشان میدهد که نهتنها چه بسیار نسخههایی از مثنوی در کتابخانههای سلاطین هند در دورۀ اسلامی هست،بلکه حتی آثار مولانا به مقدار وسیعتری تأثیر خود را برجای گذشته و شاعران بسیاری در اوایل قرن نوزدهم به فارسی وارد و از آن تقلید کردهاند.
و روش شاه لطیف در ترکیب داستانهای ساده و عامیانۀ سندهی با اندیشههای عرفانی اعراقآمیز،درخور توجه است لیلا رام وطنمال )lamnataV amaraliL( یکی از نخستین مؤلفان هندو که دربارۀ شعر عرفانی؟؟؟ )tibB( کار کرده،بر این عقیده است که قرآن و مثنوی همیشه در دست شاعر بوده و به همراه آنها برخی از اشعار عارفانۀ سندهی را هم مطالعه میکرده است: گفتهاند که:نور محمد کلهرا )arohlaK( ،فرمانروای بعدی سند،که شاه لطیف از وی رویگردان شده بود،پس از اهدای نسخهای نفیس از مثنوی به وی،بار دیگر مورد التفات شاه لطیف قرار گرفت48.
حتی او کتاب عجیبی به نام مثنوی دلگشا نوشت که عبارت بود از ترکیبی از آیات قرآن،احادیث نبوی،ابیات مثنوی و بیتهایی از رسالوی شاه عبد اللطیف:این چهار عنصر با یکدیگر تلفیق شده بود تا مسیر عرفان متعالی را نشان بدهد52 علاقۀ مفرط به آثار مولانا را اکنون از این حقیقت میتوان دریافت که فقط چند سال پیش،یعنی در آغاز سال 1943 بود که در حیدرآباد سند ترجمهای ممتاز از کل مثنوی به شعر سندهی فراهم آمد."