ملخص الجهاز:
"«باروس»در سال 1532-م نماینده«خانه هند» esuoH aidnI در«لیسبون»شد و گزارش تاریخ سواحل افریقا را در آنجا نوشت که بیشتر برمبنای تاریخچه کیلوا است،اما به نظر میرسد که مدارک و اسناد دیگری هم در اختیار داشته است که از آن جمله مجموعه روایات شفاهی بوده که توسط تجار پرتغالی در«مالیندی»34در قرن شانزدهم جمعآوری شده بود و داستانهای هفت برادر«لحسائی»و«اموزیدج»را باید از این منابع گرفته باشد و آنچه که او در مورد هفت برادر شیرازی مینویسد به نظر میرسد که بخشی از آنها جنبه افسانه عامیانه داشته نه حقیقت خالص.
دومین ارتباط و توسعه سنتها و فرهنگ مربوط به عصر جدیدتری است که ارتباط با توسعه شهرها و گسترش امر تجارت دارد و این شهرها در بین تودههای سیاهپوست که در کنارهها زندگی میکردند تأثیر فراوان داشته است و قبل از اینکه اسلام کاملا مستقر شود،حکمرانان آنها شروع به بنای ساختمانهای سنگی مینمایند و تغییرات آغاز شده از حضور ایرانیان و اعراب را توسعه میبخشند و هنگامی که مسلمین هندی به تجارت خود گسترش میدهند و مراکز تجاری را از سنگ میسازند،رهبران و برجستهگان افریقایی که به دین محمدی گرویدهاند،این تکنیک معماری و سازمانهای اسلامی را مورد قبول قرار میدهند.
ارتباط بین امکانات توسعه یافته مردم افریقا که در جنوب،در لبه صحرا زندگی میکردند و یا در سواحل اقیانوس ساکن بودهاند ممکن است،اگر چه این نوع ارتباطات کمتر مورد توجه باستانشناسان قرار گرفته است ولی تأثیر متقابل آنها را باید مورد توجه قرار داد و باید افزوده که مراکز تجاری مسلمین ضمن اینکه حد فاصلی برای بوجود آمدن شهرها بوده در این ارتباطات نیز نقش مؤثری داشته است104."