خلاصة:
این مقاله به منظور بررسی تاثیرات رسانه بر فرهنگ سازی، ابتدا به تبیین لایه های شش گانه فرهنگ شامل: باورها، ارزش ها و هنجارها (به عنوان هسته فرهنگ) و نماد ها و اسطوره ها، آیین ها و آداب و رسوم، و فناوری ها، مهارت ها و نوآوری ها (به عنوان پوسته فرهنگ) می پردازد. سپس با واکاوی مفهومی فرهنگ سازی مشتمل بر فرهنگ پذیری (به معنای تاثیرگذاری بر هسته و پوسته فرهنگ) و فرهنگ گرایی (به معنای تاثیرگذاری بر پوسته فرهنگ) و با بهره گیری از نظریه های ارتباطی، به تجزیه و تحلیل تاثیرات فرهنگی رسانه ها در عرصه های اندیشه پردازی، ارزش گذاری، هنجار سازی، نماد سازی، جامعه پذیری، الگوسازی و نوآوری رفتاری مبادرت می ورزد و این فرضیه را مورد آزمون قرار می دهد که رسانه ها در عرصه هسته فرهنگ از توان تعلیمی و تثبیتی در زمینه فرهنگ پذیری برخوردارند و در مورد پوسته فرهنگ دارای توان تغییر رفتارها و الگوهای اجتماعی در جهت فرهنگ گرایی هستند. نگارنده در پایان، استلزامات چشم انداز مثبت فعالیت های رسانه ای در عرصه فرهنگ سازی را خاطرنشان می سازد.
ملخص الجهاز:
"در این رهگذر توانمندی رسانههادر انعطاف و چرخش(جابهجایی مسئولیت در بین مسئولان و انعطاف تصمیم)،مباحثه(تبادل نظر)و خودآگاهی(جرئت شرکت در مباحثات و شهامت مدنی در ابراز عقاید)و نیز قابلیت آنها برای هماندیشی با صاحبنظران و نخبگان علمی،فکری و فرهنگی بابهرهگیری از عنصر زمان،از اهمیت بسزایی در انتقال سریعتر پیام و مفاهمه به جامعه،حضور فعال رسانهها در صحنه و سرعت عمل در استفاده از اطلاعات بهمثابۀ قدرتفرهنگی و در چهارچوب سیاست مشارکتی و منعطف میتواند بستر مناسبی را برایالگوسازی نوین اجتماعی و نوآوری رفتاری در جامعه براساس مفاهیم مبادله و تعاملفرهنگی فراهم سازد(بدنارتس،1384:89-83).
رسانهها به دلیل تعامل و ارتباط گسترده با مردم از توان شناسایینیازها و خلأهای فرهنگی جامعه برخوردارند و در عین حال با توجه به امکانات عمدهبرای ترویج فرهنگ و سرعت انتقال اطلاعات میتوانند همگام با سیاستگذاران فرهنگیبیشترین نقش را در عرصۀ فرهنگسازی و مهندسی فرهنگی ایفا کنند و در عین حال باارتقای انگیزههای اجتماعی و شکوفایی استعدادهای جامعه،کار ویژۀ تعلیمی خود را درنظام آموزشی و در فرایند جامعهپذیری ارزشی تحقق بخشند(اوبرین،1984:65).
Mediacracy مورد اهتمام قرار دهند،اخلاق رسانهای را ترویج و توسعه دهند،نقش آموزشی و تربیتیخود را جامۀ عمل بپوشانند،به برقراری ثبات اجتماعی و آرامش فکری و روانی مردمکمک کنند،امنیت فرهنگی را به موازات امنیت اجتماعی برقرار سازند،رابطهای دوسویهبین خواست مردم و نیاز حکومتها به وجود آورند و با زمینهسازی تقاطی افکار مستقل ونقادانه،مخاطبان را به دانش واقعی و فرهنگ حقیقی در جوامع داناییمحور کنونی رهنمونسازند چرا که در عصر اطلاعات و ارتباطات،دوران یکطرفه بودن رسانهها به پایان رسیدهو مخاطبان با بهرهمندی از قدرت انتخاب و گزینش اطلاعات و اخبار،نقش تعیینکنندهایدر دنیای جدید ارتباطی دارند و از سهم فزایندهای در فرایند فرهنگسازی اجتماعی ازطریق رسانههای جمعی برخوردارند."