خلاصة:
نظریه، منظومه منسجم، هدفمند و تعمیمپذیر است که قابلیت صدق و کذب دارد. «نظریهپردازی» فرایندی علمی ـ پژوهشی، روشمند و دارای نظام است که در مسیر معرفی نظریه علمی جدید در ساختاری علمی و منطقی قرار دارد. فرضیه نوشته آن است که با توجه به تجربه آغازین نظریهپردازی در فقه سیاسی شیعه در دوران معاصر و با توجه به ویژگیهای روش اجتهاد مانند عقلی ـ عقلایی بودن، انتقادی بودن، تعاملگری میان ثابت و متغیر و بومیگرایی، میتوان با ژرفکاوی در برخی بسترهای بایسته همچون تولیدگری فقه سیاسی، گذر از نگاه فردی و پیوند با واقعیتهای اجتماعی و نیز توانمندسازی این دانش برای پویایی و روزآمدی، به آستانه نظریهپردازی در فقه سیاسی شیعه نزدیک شد.
Theory is coherence, purposeful and generalizable system that has capability of truth and lie. “Theorization” is a research- scientific, methodological and systematic process which located in the course of introducing the new scientific theory. The hypothesis of this study is that based on the new experience of theorizing in the Shiite political jurisprudence in contemporary area, and with reference to characters of the methodology of the Ijtihad such as its reasonable, criticality, interaction between permanent and changeable and nativism can we approach to theorizing in necessary backgrounds such as political jurisprudential production and giving up individualistic approached toward social facts?
ملخص الجهاز:
پیش از انقلاب پس از انقلاب حاکمیت نظریه سلطنت حاکمیت نظریه ولایت فقیه استقرار نظام استبدادی استقرار نظام جمهوری حکومت شاه خودکامه حکومت فقیه آگاه و عادل حکومت بیدغدغه قانون شریعت حکومت با دغدغه اجرای قانون بر اساس معیارهای فقهی ـ دینی فقه برکنار با پرسشگری پایین فقه درگیر با پرسشهای فراوان مردم: رعیت مردم: شهروند جامعه تک صدایی جامعه چند صدایی با توجه به این فرایند، امام خمینی; بر حضور اندیشهوران اسلامی در مسایل اجتماع و اینکه حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای واکنش مناسب باشند، تأکید داشت (نک: موسوی خمینی، شؤون و اختیارت ولی فقیه، 1369: 51)، ولی متأسفانه باید اعتراف کرد با همه اندیشهورزیهایی که انجام شده و میشود، پس از امام; آن گونه که شایسته و بایسته است، نگرش ایشان دنبال نشده و برخی زوایا و ساحتهایی را که ایشان در گستره نظری ـ فقهی پیش روی متفکران و فقها گشود، به کندی رو به جلو رفته و گاه در همان نقطه باقی مانده است، هرچند گفتمان و نظام برپا شده به وسیله ایشان همچنان در جامعه حکمفرما است.
(نک: موسوی خمینی، بیتا: 498) البته باید توجه داشت طیف حرکت از گرایش حداقلی تا حداکثری، دارای مرتبههای شدید و ضعیفی است؛ برای نمونه، در نگره حداکثری، در جریان افراطی آن، حتی «فیزیک اسلامی» مطرح میشود، ولی در طیف اعتدالی آن، بر همراهی دین و دستورهای اجتماعی و بیان دستورهای بنیادی و نشانگرهای کلی تأکید میشود، عقل و نصوص دینی در کنار هم قرار میگیرند و با توجه به مبانی کلی میتوان از فقه یا شریعت درخواستهایی داشت، ولی این امر به معنای آن نیست که با هر امری، نام و نشان «اسلامی» همراه شود و دین در جزییترین مسائل علمی بهویژه علوم تجربی و ریاضی که محصول تجربه و عقل بشریاند، دخالت داشته باشد.