خلاصة:
در این پژوهش حداقل معاش خانوارهای شهری استان کرمانشاه را به عنوان سنجه ای ذهنی و نسبی از خط فقر، به همراه چند شاخص فقر طی دوره ی 86- 1376 با بهره گیری از سیستم مخارج خطی پویا با فرض شکل گیری عادات (HLES) و روش رگرسیون های به ظاهر نامرتبط تکراری (ISUR) برآورد نمودیم. داده های مورد استفاده در این پژوهش شامل داده های بودجه (درآمد- هزینه) خانوارهای شهری استان کرمانشاه و شاخص های قیمت مربوطه می باشد و برآورد با استفاده از شش گروه کالایی صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد حداقل معاش سالانه کل در طول دوره برای مناطق شهری استان کرمانشاه روندی فزاینده دارد. همچنین خط فقر شهری تعدیل شده با شاخص قیمت روند فزاینده ی ملایمی از خود نشان می دهد. با توجه به حداقل معاش محاسبه شده، شاخص های نسبت سرشمار، نسبت شکاف درآمدی و نابرابری درآمد بین فقرا (FGT) و کاکوانی نیز برای مناطق شهری محاسبه شده که نتایج حاکی از بدتر شدن کلی وضعیت خانوارهای شهری در طول دوره ی مورد بررسی است.
In this study، the minimum salary of urban households in Kermanshah province as a subjective and relative measures of poverty، with many poverty indicators over the period 1386-1376 using a dynamic linear expenditure system، assuming the formation of habits (HLES) and regression of seemingly unrelated Iterative (ISUR) we have estimated. Data used in this study includes data budget (revenue - cost) of urban households in Kermanshah and relevant price indices and estimation using six commodity groups has been done. Research findings show the total minimum annual salary during the process of Kermanshah for urban areas is increasing. Also، the urban poverty line adjusted price index increasing trend of your shows eh. According to the calculated minimum wage، compared census indexes، and income inequality than the income gap between the poor (FGT) and also for urban areas Kakwani calculated results indicate that the overall deterioration of the situation of urban households households during the investigation.
ملخص الجهاز:
"با توجه به حداقل معاش محاسبه شده،شاخصهای نسبت سرشمار،نسبت شکاف درآمدی و نابرابری درآمد بین فقرا( TGF )و کاکوانی نیز برای مناطق شهری محاسبه شده که نتایج حاکی از بدتر شدنکلی وضعیت خانوارهای شهری در طول دورهی مورد بررسی است.
ابو نوری و مالکی نیز در پژوهشی با عنوان اندازهگیری خط فقر درسمنان با استفاده از سیستم مخارج خطی به این نتیجه دست یافتهاند کهخط فقر رد استان در طول سه برنامهی توسعه در مناطق شهری وروستایی به طور متوسط 7 درصد افزایش یافته است.
همچنین حکیمآبادی در پژوهشی با عنوان اندازهگیری خط فقردر مازندران با استفاده از سیستم مخارج خطی به این نتیجه دست یافتکه 48 درصد جمعیت استان زیر خط فقر است که حداکثر آن در سال&%02703AOEG027G% 1365 و حداقل آن در سال 1369 میباشد.
6-نتیجهگیری در این پژوهش با هدف ارائه چشماندازی از وضعیت حداقل معاشخانوارهای شهری استان کرمانشاه طی دورهی86-1376،با بهرهگیری ازسیستم مخارج خطی با فرض شکلگیری عادت( SELH )و استفاده ازروش رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط تکراری( RUSI )،حداقل معاش ومیل نهایی به مخارج فرامعیشتی(که به ازای هر افزایش هماهنگ درهزینه(درآمد)،میزان تغییرات صورت گرفته در هزینهی گروههای کالاییمختلف را نشان میدهد و یا به عبارتی دیگر،نشان میدهد مصرف کننده بیشتر به دنبال افزایش مخارج در کدام یک از گروههای هزینه است)برایخانوارهای شهری برآورد گردیده و در نهایت با جمع کلیهی حداقل معاش-ها در گروههای کالایی مختلف حداقل معاش کل به عنوان سنجهای ذهنیو نسبی از خط فقر در مناطق شهری به دست آمده است."