خلاصة:
اگر را که یکی از شیوههای اطلاعرسانی است، چنین تعریف کنیم:ارائه
فشرده تمام مطالب مهم یا قسمتهای ویژه یک نوشته که خواننده را در فضای کلی نوشته
قرار دهد، باید پیشینه کهنتری از دانش و فن کتابداری را در ادب، فرهنگ و تمدن
ایرانی جستوجو کرد.در این تحقیق سعی شده است با تعریف، مقایسه، تطبیق و ارائه
نمونههایی از صنعت ادبیبراعت استهلالدر ادب فارسی و بیان شباهتها و تفاوتهای
آن با ، آن را گونهای ذوقی از با توجه به محیط فرهنگی و اقتضای زمان
پیدایش این صنعت ادبی دانست.
ملخص الجهاز:
"حسن ابتدا آن است که مطلع قصیده یا غزلی را بیتی قرار دهند که سخت زیبا و لطیف باشد و توجه خواننده به به بقیه ابیات جلب کند (7:140) میتوان به یک تعریف جامع دست یافت:براعت استهلال یک صنعت و آرایه ادبی است که در آن نویسنده یا گوینده، کلمات یا عباراتی را در ابتدای اثر خود میآورد که در عین رعایت سبک نگارش متن، بهطور اجمالی و مختصر، خواننده را در جریان فضای کلی نوشته قرار میدهد به گونهای که ذهن وی سریع به مقصود و محتوای نوشته، انتقال یابد.
براعت استهلال نیز چنین است و حتما در ابتدای شعر یا مقاله یا کتاب میآید و به اصطلاح در پیش درآمد ذکر میگردد، البته این مقدمه میتواند از اصل مدرک جدا شود، بدون آنکه به محتوای عموما در براعت استهلال اصطلاحات، موضوعات مهم، شیوه کار و نکات برجسته اثر ادبی را بهصورت غیرمستقیم به میان میکشند و در نمایش رمزگونه کلیت آن را مینمایانند.
جامی در آغاز داستانجدا کردن برادران یوسف را از پدرچنین گفته است(11:214):فغان زین چرخ دولابی که هر روزبه چاهی افکند ماهی دل افروزغزالی در ریاض جان چریدهنهد در پنجه گرگی دریدهدر این ابیات، تخیل خواننده به کار گرفته میشود و ذهن وی به فعالیت میافتد تا میان ماهی که در چاه افکنده با توجه به تعریف چکیده و براعت استهلال، میتوان به این نتیجه رسید که آوردن صنعت براعت استهلال، گونهای ذوقی از چکیدهنویسی است، به ویژه چکیده مؤلف؛و اگر تفاوتهایی در این میان وجود دارد، به ساختار متن و نوشته؛ سبک نوشته؛شرایط فرهنگی جامعه؛تفاوت حجم اطلاعات و همچنین نحوه اطلاعرسانی در گذشته و عصر حاضر باز میگردد."