خلاصة:
در روزهای پایانی ذیالحجه سال 23 غلامی ایرانی، معروف به فیروز ابولولو عمربن خطاب را به قتل رساند. منابع تاریخی معتبر مکتب خلفا و مکتب اهلبیت علیهمالسلام و اکثر علمای فریقین، زمان قتل را روزهای پایانی ذیالحجه دانستهاند، ولی برخی از منابع متاخر شیعی، با استناد به یک روایت، روز واقعه را نهم ربیعالاول میپندارند. این روایت به «روایت رفعالقلم» معروف و به احمدبن اسحاق قمی مستند است. روایت مذکور ادعاهای دیگری از قبیل تحریف قرآن و رفعالقلم و جواز ارتکاب معاصی را نیز طرح میکند. در این بررسی، در استناد روایت مذکور به احمدبن اسحاق قمی خدشه وارد شده و به نقد متنی و سندی آن پرداخته میشود و قتل خلیفه در 26 ذیالحجه مدلل میگردد. به مستند این مقاله نهم ربیعالاول و برگزاری جشنهای کذایی در آن و انتساب آن به روز قتل خلیفه از هیچ پشتوانه روایی و تاریخی برخوردار نیست. این مقاله با رویکرد تحلیلی و توصیفی به نقد افسانه رفعالقلم میپردازد.
ملخص الجهاز:
"محشی محتضر هم سند دلائلالامامه را از کتاب انوار نعمانیه نقل کرده 367 و سند مصباح را به این صورت ذکر کرده است: «أخبرنا أبو محمد الحسنبن محمد قمی بالکوفه قال: حدثنا أبوبکر محمدبن جعدویه قزوینی و کان شیخا صالحا زاهدا سنة 341 صاعدا الی الحج، قال: حدثنی محمدبن علی القزوینی، قال: حدثنا حسنبن حسن الخالدی بمشهد أبیالحسن الرضا علیهالسلام، قال: حدثنا محمدبن العلاء الهمدانی الواسطی و یحییبن جریح البغدادی، قالا: تنازعا فی أمر آبیالخطاب محمدبن أبی زینب الکوفی و اشتبه علینا أمره فقصدنا جمیعا أبا علی أحمدبن اسحاق...
1. سند مصباحالانوار: چنانکه گفته شد در مصباحالانوار، روایت رفعالقلم موجود نیست، اما سند منتسب به این کتاب به ادعای محشی محتضر از قرار ذیل است: «أخبرنا أبومحمد الحسینبن محمدالقمی بالکوفه، قال: حدثنا أبوبکر محمدبن جعدویه قزوینی و کان شیخا صالحا زاهدا سنة 341 صاعدا الی الحج، قال: حدثنی محمدبن علی القزوینی، قال: حدثنا حسنبن حسن الخالدی بمشهد أبی الحسن الرضا علیهالسلام، قال: حدثنا محمدبن العلاء الهمدانی الواسطی و یحییبن جریح البغدادی قالا...
اشکال سوم: در نقلی از این روایت که علامه مجلسی آن را از کتاب المحتضر آورده، میخوانیم: «محمدبن علاء واسطی و یحییبن محمدبن جریح گویند ما در موضوع ابنالخطاب اختلاف کردیم و امر بر ما مشتبه شد، پس نزد احمدبن اسحاق رفتیم که دیدیم مشغول اعمال عید است."