خلاصة:
ارتباط با رهبران و پیشوایان دینی که هدایتگر انسانها به مقصد والای انسانی بودهاند، همواره مورد توجه همگان به ویژه شیعیان بوده و این رابطه از دیرباز از زمان رسول گرامی اسلام( تا دوران ائمه هدی( ادامه داشته است، حتی این ارتباط در روزگارانی که برخی از امامان معصوم( در قید و بند حکومتها اسیر بودند، گسسته نشده است.از میان این همه دیدارهای گروهی یا فردی که با ائمه( رخ داده، برخی ویژگیهایی دارند که آنها را از ملاقاتهای دیگر ممتاز مینماید و سبب شده مورخان و روایتگران آن را به صورتی ویژه نقل کنند و در منابع به ثبت نمایند.سفر کاروان قمیها و جمعی از بزرگان و شیعیان از شهر قم به مقصد سامرا که به قصد زیارت امام عسکری( اتفاق افتاد و در این ماجرا به دیدار امام عصر( نائل شدند، نمونهای از این دست است. این رخداد از آن جهت اهمیت دارد که آن را به منزلۀ سندی گویا بر ولادت و وجود امام مهدی( به کار میبرند و در برخی از منابع معتبر به آن اشاره شده است. این مقالۀ، به شرح این واقعه تاریخی و اتفاقاتی میپردازد که در آن رخ داده است
Getting in Contact with the great Saints and religious Leaders، who have acted as Guides and directed men to the high position of humanity، has always been the center of Muslems’ attention specially the Shiites. The relation or contact between the Imams and other people has continued since the time of the prophet Muhammad (MGSBH) up to now. This relation or contact has never been cut off or torn away even at the times when some of the immaculate Imams were in the prisons of the cruel governments.
Among those visits، whether in groups or individually، there are contacts with some unigue features that make them distinct from other visits in such a way that the narrators and historians quote them in their exclusive ways or get them recorded as references.
A caravan from the city of Qom to travel to Samerra in Iraq was arranged for the pilgrimage of the Shrine of Imam Hassan Askari (PBUH). Those men in the caravan succeeded in visiting the Imam of Time (PBUH). The trip is just a sample of what has happened throughout history for the believers to show the importance of their Raith in God’s precepts. It is important because it can be introduced as an authentic document to the existence of Imam Mahdi (PBUH)، his birth date and his being alive.
Now the following article has tried to explain that historical events and some other things that have occurred after wards by refrring to some valid sources and reliable evidence.
ملخص الجهاز:
"علاوه بر این، در همه کتابهای صدوق تنها پدر صدوق یا استادش ابنولید واسطه میان صدوق و سعد بن عبدالله اشعری است؛ در حالی که در این روایت، میان صدوق و سعد بن عبدالله پنج واسطه و در روایت ابنرستم طبری در سه واسطه وجود دارد 2 و ابهامات سندی آن کمتر از روایت صدوق است؛ زیرا دو تن از راویان آن، از شیوخ مورد اعتماد بزرگانی همچون محمدبنعلی طرازی استاد ابنطاووس، ابنغضائری، شیخ طوسی، ابنجید قمی، ابنطاووس و صدوق بوده و فرد سوم نیز با وجود مهمل بودن، از آنجا که در سلسله اسناد ابنطاووس واقع شده و از سویی قدح یا ذمی دربارهاش ذکر نشده، به نقل وی میتوان اعتماد کرد.
علاوه بر آنچه گذشت، مطالب و برخی احکام فقهی در روایت صدوق وجود دارد که بعضی ادعا کردهاند، بعید است از معصوم صادر شده باشد؛ از جمله، هنگام نوشتن امام عسکری( آن کودک خردسال انگشت امام( را میگیرد و مانع نوشتن حضرت میشود یا اینکه امام( طفل خردسال را با اناری به بازی میگیرد؛ در حالی که طبق روایتی که کلینی از صفوان جمال و او از امام صادق( نقل کرده: «امام معصوم( اهل لهو و لعب نیست.
درباره تاریخ وفات احمد بن اسحاق دو نوع روایت متعارض وجود دارد: نخست اینکه بنابر روایت صدوق، وی پس از ملاقات با امام عسکری( و مشاهده امام عصر(، در راه بازگشت به قم، در منزلگاه حلوان از دنیا رفت و پس از مراسم غسل و کفن به دست «کافور»، خادم امام عسکری(، در همانجا به خاک سپرده شد؛ در حالی که امام( پیشتر مرگ وی را به خودش فرموده بود."