ملخص الجهاز:
نقد و بررسی کتابآهنگ شعر فارسی علی اصغر حمیدفر* دکتر محمود فضیلتتهران،سمت،1388 گذشته از آثار سنتی،در چند دهۀ اخیر چندین کتاب دربارۀ عروضو قافیه چاپ و منتشر شده است که غالبا تکرار مکررات هستند و بهندرت سخن تازهای در این کتابها دیده میشود.
اما چرا در این شاهد مثال،ارکان دوم و ششم نیز مذال دانسته شدهاند؟پاسخ این استکه به این نکته توجه نشده است که حرف لام در هر دو کلمۀ مثال و کمال به وسلۀ الفی که پس از آنها آمده جذب میشودو در تقطیع نیز چیزی غیر از مستفعلن به دست نخواهد آمد: (به تصویر صفحه مراجعه شود)اما در مورد اینکه رکن یانی را میتوان به صورت مذال(مستفعلان)تقطیع کرد هم جای بحث است.
در صفحات 23 تا 26 ذیل سرفصل«امتداد و توانش زبان فارسی»در مورد اینکه گاهی هجای کوتاه به اندازۀ هجایبلند امتداد مییابد،چارچوبها و قوانینی وضع شده که به کلی زائد است و میتوان بهجای تمام آن سه صفحه به این قاعدۀکوتاه،بسنده کرد:«هجاهای کوتاهی که در پایان کلمات قرار دارند و نیز کلماتی که تنها یک هجای کوتاه هستند،میتوانندبه ضرورت وزن،به اندازۀ یک هجای بلند امتداد یابند».
در ادامۀ مطلب و ذیل شمارۀ 10 بازهم به دلیل بیتوجهی به شکستن هجای کشیده و تقسیم آن به یک هجای بلند ویک هجای کوتاه،باعث شده که حکم دیگری صادر شود که اصلا پذیرفته نیست: هرگاه فرمول«صامت+مصوت بلند+صامت+صامت(ت)»در میانۀ پایهها قرار بگیرد،صامت(ت)،برابر با یک مصوت کوتاهاست بنابراین با صامت پیش از خود،یک هجای کوتاه به وجود میآورد؛مانند صامت«س»و«ت»در آغاز پایۀ دوم مصراع اولبیت زیر: {Sروزگاری است که در دشت جنون خانۀ ماست#عهد مجنون شد و دورِ دل دیوانۀ ماستS}در اینگونه موارد،صامت پایانی به تلفظ درنمیآید و هجای کشیدهای که باقی میماند در میان دو رکن تقسیم میشود.