ملخص الجهاز:
زبان،زبانشناسی و تحلیل ادبی1 الیزابتکلوستروگات و مری لوئیزپرات ابو الفضل حری* این جستار از کتاب زبانشناسی برای دانشجویان ادبیات،تألیفتروگات و پرات(1977)گزینش شده است.
در هر حال،در این جستار،تروگات و پرات از طریق قیاس،این مفهوم را تبیین میکنند که متن ادبی«دستور زبان»خودش رامیسازد و خواننده این دستور زبان را میآموزد و از آن برای نگاهیعمیقتر به متن ادبی استفاده میکند.
ادبیات ما را به ایننکته و اقف میکند که چرا آنچه را در حین قرائت اثر ادبی انجام میدهیم،بدینگونه است و همچنین زبانشناسی از رهگذر فراهم آوردن واژگان وروششناسی،این فرصت را در اختیار ما قرار میدهد که از ادبیات سخنبه میان آوریم؛در واقع واژگان و روششناسی به ما نشان میدهند کهچگونه بخشی از تجربۀ ما از اثر ادبی،از ساختار کلامی آن ناشی میشود.
از جمله قراردادهای کاربرد شناختیروایتهای ساختگی این است که من گوینده نه در مقام نویسندۀ اثر بلکۀدر مقام راوی یا خطابگری میانجی،شناخته میشود که نویسنده آن را خلقکرده است.
درحالیکه ناقد ادبی میتواند انسجام متن را ارزیابیکند،وظیفۀ زبانشناس نه ارزیابی بلکه این است که نشان بدهد شعربه واقع چه چیز دارد و چه چیز ندارد.
در دستور زبان(غربی)،گوینده در انتخاب میان این دوجمله،که از لحاظ معنایی و شکل ظاهری مشابهاند،کاربرد و موقعیترا در نظر میگیرد.
مطالعۀ سبک به منزلۀ هنجارگریزیبه ما کمک میکند به انسجام پرداخته و به این شناخت برسیم کهآنچه ممکن است در یک متن یا برای یک نویسنده و یا حتی دردورهای خاص کاملا طبیعی و عادی به نظر برسد،احتمال دارد درمتنی دیگر،برای نویسندهای دیگر و در دورهای دیگر،نامتعارف جلوهکند.
C. D ni,''egaugnal ,tloH:kroY weN,elytS yraretiL dna scitsiugniL .