ملخص الجهاز:
"وقتی که تلقی ما از دین امری است که از درون فرد (نه به معنای مورد نظر فروید و نه به معنای مورد نظر یونگ بلکه به معنای ناشی شدن از ناهشیار روحانی) سرچشمه گرفته و از اعماق ناهشیار تاسطح هشیار آمده است، آنگاه فرد دیندار کسی است که از سر اختیار و گزینش و با آزادی تمام دین را میپذیرد و مقید به آداب آن میشود و چنین دینداری ـ بر خلاف دینداری بیرونی ـ نه تنها مرضی نیست و مخل زندگی آدمی نمیباشد بلکه آثار مثبت فراوانی هم بر جای میگذارد و گرچه فرانکل به دلیل ماکروتئوریسین بودن نتوانسته آثار و توابع چنین دینداری را به نحو تجربی نشان دهد ولی میتوان گفت کسانی که برای اثبات مرضی بودن دین و عارضی (تحمیلی) و غیر اصیل بودن آن دست به آزمایشهای تجربی زدهاند، ادعایشان صرفا در حیطه دینداری بیرونی قابل بررسی از نظر اثبات صدق و کذب است.
زیرا هر دو، حداکثر تلاششان را برای رسیدن به معنایی که از زندگی درک میکردهاند، انجام دادهاند و از آنجا که معنای زندگی شخصی است چگونه میتوان گفت که یکی دریافتن آن به خطا رفته و مرتکب اشتباه شده است و دیگری راه را درست طی کرده است؟ در واقع ملاک قضاوت در اینجا چه خواهد بود؟ 2ـ3ـ همچنین معیارها و ملاکهای «من حقیقی» چیست؟ به بیان دیگر بر مبنای اگزیستانسیالیسم فاصله و شکاف میان «من حقیقی» آدمی و «من واقعی» انسان موجب حرکت و پویش او به سمت تحقق ظرفیتها و استعدادهای بالقوهاش میگردد و در این خود شکوفایی انسانی است که فرد تعالی مییابد و رو به کمال میرود."