ملخص الجهاز:
"31 دستگیری چند تن از تجار بزرگ قند و به ویژه چوب زدن بر پای آقاهاشم قندی از معتبرترین تجار بازار تهران در 15 شوال 1323 به سرعت بر دامنه تنش افزود و جمعیت انبوهی از طلاب،بازاریان و سایر اقشار مردم تهران و در رأس همه آنها سید عبدالله بهبهانی، سید محمد طباطبایی و چند تن دیگر از علمای بزرگ تهران در مسجد شاه تهران تجمع کرده و سخنرانانی از وعاظ و طلاب دولت و حکومت را به شدت مورد انتقاد قرار دادند که درصدد هدم اسلام برآمدهاند و«علاءالدوله مثل این است که علمای عتبات عالیات را چوب زده بلکه خود امام عصر عجلالله تعالی را چوب زده»است و حتی گفته هرگاه مظفرالدین شاه با تجمع کنندگان در مسجد شاه همراهی نشان ندهد«او را پادشاه خود»نمیدانند.
45 به همین دلیل سید محمد طباطبایی برای آنکه با عینالدوله صدراعظم اتمام حجت کند و وعد و وعیدها و قسم یادکردنهای او مبنی بر تأسیس عدالتخانه و انجام اصلاحات را یادآور او ساخته و تبعات سوء تعلل در انجام مواعید مذکور را یادآور سازد،طی نامهای که نشان میداد علما در راستای برقراری عدالت در کشور و اصلاح امور به جمعبندی مطلوبتری رسیدهاند، صراحتا خطاب به عینالدوله چنین هشدار داد: کو آن همه راز و عهد و پیمان-مسلم است از خرابی این مملکت و استیصال این مردم و خطراتی که این صفحه را احاطه نموده است خوب مطلعید و هم بدیهی است و میدانید اصلاح تمام اینها منحصر است به تأسیس مجلس و اتحاد دولت و ملت و رجال دولت با علما،عجب در این است که مرض را شناخته و طریق علاج هم معلوم و اقدام نمیفرمایید این اصلاحات عما قریب واقع خواهد شد لیکن ما میخواهیم به دست پادشاه و اتابک خودمان باشد نه به دست روس و انگلیس و عثمانی،ما نمیخواهیم در صفحات تاریخ بنویسند دولت به مظفرالدین شاه منقرض و ایران در عهد آن پادشاه بر باد رفته..."