ملخص الجهاز:
از همین روست که رویکرد عدالت جسیتی که نتیجه جریانسازیجنسیتی است،یکی از ضرورتهای اساسی جوامع تلقی میشود،رویکردی که اساسش توازن است و ساختار نابرابر علیه زنان را موردتوجه قرار میدهد و بروارد کردن زنان در فرآیند توسعه بدون خارجکردن مردان از آن فرآیند تأکید دارد.
آنچه که در این چند سال موردتوجه صاحبنظران قرار گرفته است تحلیل جنسیتی است،این تحلیل بهمعنای نگریستن به تفاوتها نیست بلکه به معنای تحلیل چگونگی منجرشدن تفاوتهای مذکور به نابرابری در قدرت میان زنان و مردان میباشد.
برطبق این نظریه زنان به دلیل برخورداری از سرمایه انسانی کمتربه دلیل ازدواج،بارداری و پرورش کودک،ناگزیرندشل خود را حتی برای مدت کوتاهی ترک نمایندو کارفرمایان نیز تمایل چندانی به سرمایهگذاری درافزایش مهارت و ارتقای شغلی آنها ندارند.
عدالت جنسیتی به معنایرعایت انصاف درباره زنان و مردان و توازن دردسترسی آنها به منابع اجتماعی-اقتصادی و فراهمآوردن شرایطی که بتوانند به صورت عادلانه در همهزمینهها مشارکت فعالانه داشته باشند به کار میروددر این میان طی بررسی شاخصها و عوامل موثربرتوسعه مبتنی برداناییمحوری،در هرجامعهاینقش و جایگاه زنان به عنوان یکی از مهمترین ارکانهدایتکننده جوامع به سمت دانشمداری غیر قابلچشمپوشی است.
در کنار عدالت جنسیتی عبارت"برابریجنسیتی"نیز وجود دارد که به معنای داشتنپایگاه یکسان برای زنان و مردان در جامعه است.
این بینش شبیه به تفکر مردیاست که در زمان پیامبر(ص)زهد را به مفهوم انزوایاجتماعی تلقی کرده بود و پیامبر به او گوشزد نمودکه اگر از جامعه دوری گزینی چگونه فریضه امر بهمعروف و نهی از منکر را به جا میآوری؟ زنان و فعالیت اجتماعی: در طول تاریخ،بحث و بررسی پیرامونمسائل زنان،همواره دستخوش افراط و تفریطهاییبوده،که هریک آسیبهای خاص خود را به همراهداشته است.