خلاصة:
در مطالعات تجربی مرتبط با اندازه گیری بهره وری معمولا ازالگوی سولو برای محاسبه ی بهره وری استفاده می شود. این الگوها که اکثرا به روش OLS برآورد می شوند، مساله ی تورش همزمانی و تورش ناشی از انتخاب نهاده ها را نادیده می گیرند. این مساله می تواند منجر به تورش دار شدن تخمین های مربوط به ضرایب عوامل تولید و در نتیجه تورش دار شدن تخمین های بهره وری گردد. در این مقاله ضمن بررسی روش شناسی مرتبط با اندازه گیری بهره وری و سپس انتخاب یک الگوی اقتصاد سنجی مناسب برای حل مساله ی همزمانی بین اجزاء اخلال و نهاده های تولید، با به کارگیری داده های در سطح بنگاه، بهره وری کل عوامل تولید برای 10 کد ISIC2 در دوره ی 86-1380 برآورد گردید. نتایج نشان می دهد که متوسط نرخ رشد بهره وری برای 10 کد ISIC2 مورد بررسی برابر 79/1 درصد است. بیشترین نرخ رشد بهره وری در سال 1381 (62/9 درصد) و کمترین نرخ رشد بهره وری در سال 1382 (98/3- درصد) می باشد.
ملخص الجهاز:
"در اینجا این سوال مطرح است که آیا در تخمین بهرهوری انتخاب نوع مدل موضوع مهمی است؟روشهای شبه پارامتریک7در پاسخ به وجود تورش همزمانی در تخمین زنهای SLO این سوال را مطرح میکنند که تورش در تخمین زنهای SLO تا چه حد جدی است؟آیا همزمانی نتایج را تأثیر قرار میدهد؟اگر قسمت اعظم قدرت تکنیکهای مختلف اقتصادسنجی مرتبط با اصلاح تورش همزمانی است در این صورت انتظار میرود که تفاوتهای ناچیزی در PFT 8محاسبه شده از (5) dlanreF dna usaB (6) dranreB (7) cirtemarap imeS (8) ytivitcudorp rotcaf latoT روشهای مختلف وجود داشته باشد.
بر خلاف روش اولی و پکس(1996)در روش لوینسون و پترین(2003) سرمایهگذاری جاری در همان دوره وارد ذخیرهی سرمایه میشود: t^i+1-ti^K)?-1(-ti^K مجددا معادلهی تخمینی برای هر صنعت به شکل معادلهی(4)است و تابع تقاضا برای نهادههای واسطه به صورت زیر است: )ti^K,ti^w(ti^m-ti^m به شرط اینکه تقاضا برای مواد اولیه تابعی فزآینده و یکنواخت27بر حسب بهرهوری غیر قابل مشاهده باشد،در این صورت شاخص بهرهوری ti^W را میتوان با معکوس کردن معادلهی تقاضا برای مواد واسطهای به صورت زیر به دست آورد.
4-3-نتایج حاصل از تخمین بر اساس روش ذکر شده در بخش(2-3)تابع تولید کاب داگلاس زیر به صورت جداگاه برای 10 صنعت با کد 2CISI (که در بخش دادهها جزعیات آنها آورده شد) با اسفاده از نرمافراز atats بر آورد شد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) که در آن ti^Y ارزش حقیقی تولید ناخالص، ti1^L,ti2^L,ti3^L به ترتیب نیروی کار بیسواد و زیر دیپلم،نیروی کار دیپلم و فوق دیپلم و نیروی کار دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر است."