ملخص الجهاز:
"در واقع،با توجه به نواقص و موانع بنیادی و ساختاری نظام اجتماعی و آموزشی کشور و از آنجا که هنوز بیش از یک دهه از ظهور نخستین مقالات آکادمیک فارسی درباره کارآفرینی نگذشته است،نمیتوان انتظار داشت که این مفهوم به اندازه کافی برای گروهها و طبقات مختلف مردم شناخته شده باشد.
دشواریها و پیچیدگیهای ماهوی نهفته در کاربردی کردن دروس (مثلا طراحی کیسهای بومی و تدریس آن)و نیز برنامهریزی آموزش کارآفرینی توسط افرادی که خود تحصیلکرده و متخصص این رشته نیستند،از دیگر موانع و محدودیتهای آموزش کارآفرینی در ایران است (زالی،1387).
مجموعه موانع و محدودیتهای موجود در این عرصه را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد: *ناسازگاری برخی ویژگیهای فرهنگ موجود کشور با فرهنگ کارآفرینی *فقدان سیاستگذاری بلندمدت دولت در سطح کلان *فقدان فرآیند فرهنگسازی و آموزش کارآفرینی از خانواده تا دانشگاه *فقدان ایجاد زیرساختهای قانونی(شفافیت،کارآمدی و انعطافپذیری) *بوروکراسی و دشواریهای موجود در مسیر مراحل قانونی راه اندازی کسب و کار *فقدان فضای رقابتی در اقتصاد کشور 5-جمعبندی و نتیجهگیری مرور پیشینه آموزش کارآفرینی در جهان بیانگر آن است که در چند دهه گذشته گرایش به کارآفرینی و نیز گرایش به برگزاری و شرکت در دورههای متنوع آموزش کارآفرینی در کشورهای مختلف جهان،از ایالات متحده امریکا گرفته تا اروپا و آسیا افزایش یافته است.
براساس یافتههای این تحقیق،محدودیتهای یادشده را میتوان در موارد زیر دستهبندی کرد:محدویتهای مرتبط با ناشناخته بودن مفهوم،اهمیت و منافع کارآفرینی برای طبقات مختلف جامعه،ساختار و مقررات موجود آموزش عالی،برنامه درسی و تدریس، مدیران دانشگاه،استادان،دانشجویان،محیط کسب و کار کشور."