ملخص الجهاز:
"حاکمیت اعتماد در سطح جامعه؛علتها و پیامدهای آن فاطمه گلابی{o*o} چکیده {IBدر این مقاله به بررسی وضعیت اعتماد در جامعه ایران پرداخته ودلایل بیاعتمادی یا نبود فرهنگ اعتماد در جامعه ایران مورد بررسیقرار میگیرد و در نهایت،با تمرکز برنظریههای مختلف در حوزههایگوناگون علوم اجتماعی و بررسی مفهوم«شدن اجتماعی»{o1o}-که توسطپیوتر زتومکا مطرح شده-به این امر پرداخته میشود که چگونه میتوانفرهنگ اعتماد را در جامعه حاکم کرد.
اما سؤال اینجاست که در حوزه عمومیتر اجتماعی،الگوی انتظارات وتصورات چگونه است و ارزشهای کنترلکننده چگونه عمل میکنندو گروههای نسلی گوناگون چگونه فضای اجتماعی را ارزیابی مینمایند؟الگوی انتظارات از تحولات فرهنگی و ارزشی جامعه ما چگونه است و چهچشماندازی را برای آن ترسیم میکنند؟فضای اعتماد اجتماعی چگونهاست؟و به کلامی واضحتر،افراد خارج از حوزه روابط چهره به چهره چهارزیابی عمومی از دیگران دارند؟ در مورد تصور نسلهای مختلف از فضای اخلاقی جامعه،طبق تحقیقغلامرضا کاشی و گودرزی مشاهده میشود که نسل جوان بعد از جنگ،به ویژه نسل دارای خاطره جنگ،بیش از سایر نسلها بدبین است.
به عبارتدیگر،شاید بتوان گفت در جوامع توسعهیافته،اعتماد به عنوان امری لازمدر تبادلات و کنشهای انسانی مطرح بوده و تا حدودی جایگاه خود رایافته است،اما در جوامع در حال گذار از جمله جامعه ایران که دورههایطولانی تجربه حکومتهای خودکامه را در کارنامه خود دارد،در سطحوسیع،امری است که شاید بگوش عدهای ناآشنا باشد و باید بررسیهایبسیاری برروی این مفهوم انجام گیرد.
lateicoS-retnI o} در این راستا،توکوویل به اذهان جمعی{o1o}به عنوان الگوهایی برای تفکرو انجام کارهای معمول در جامعه و نیز ایجاد الگویی برای کنشهایفردی اشاره میکند(زتومکا،پیشین:7)و معتقد است خصلتهای درونیدر باطن فردی به وجود نمیآیند،بلکه از محیط فرهنگی و اجتماعیپیرامون نشئت میگیرند."