ملخص الجهاز:
اما نویسنده این مقاله حاکمیت شرکتی )ecnanrevoG etaroproC( را به عنوان عامل تعیینکننده ارزش شرکتها مورد توجه قرار داده است و به سه مکانیزم حاکمیت شرکتی در تاثیرگذاری برارزش شرکت پرداخته است که عبارتند از: 1)ساختار مالکیت )pihsrenwO erutcurtS( 2)ترکیب هیأت مدیره )draoB noitisopmoC( 3)تأثیر ذینفعان )redlohekatS ecneulfnI( در خردهشرکتها،مالکین و مؤسسین نقش اساسی را در تعیین ارزش شرکت ایفا کرده اما در شرکتهای بزرگ با توجه به تفکیک و جدا بودن وظایف هیأت مدیره و مالکیت،هردو گروه نقش مهمی را در تعیین ارزش ایفا میکنند و در هردو مورد،مشتریان،کارکنان و سایر ذینفعان از طریق فرهنگ سازمانی برارزش شرکت تأثیرگذار هستند.
ارتباطات این ذینفعان ممکن است از طریق مکانیزمهای حاکمیت غیر بازاری(شرکتی)در تابع هدف ارزش شرکت ظاهر شود.
برای مثال ممکن است ذینفعان،مالکیت کامل یا جزئی در امور مدیریت شرکت بدست آورند یا اینکه بطور مستقیم یا غیر مستقیم نمایندهای در درون هیأت مدیره داشته باشند یا اینکه اولویتها و ترجیحات آنها از طریق قراردادهای ضمنی مثل فرهنگ و اعتبار شرکت اثر خود را بگذارد.
لذا مکانیزمهای غیر بازاری(شرکتی)وجود دارند که در این مقاله از طریق مالکیت،ترکیب هیأت مدیره و قراردادها به تشریح آنها پرداخته است: مکانیزمهای حاکمیت شرکتی هنگامیکه مالکیت از مدیریت جدا گردید، یکی از مهمترین مشکلاتی که در اثر این تفکیک پدید آمد مساله نمایندگی )ycnegA melborP( میباشد.
ارتباط با ذینفعان در این زمینه ممکن است از طریق وجود عضو غیر اجرایی از طرف آنها در هیأت مدیره، درونیسازی شود.