خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف بررسی طلاق عاطفی از دید زنان، و به روش نظری? مبنایی انجام شده است. تمرکز مطالعه بر فرایندی بوده که تجربه طلاق عاطفی زنان را شکل داده است. اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق با بیست نفر از زنان مراجعه کننده به یکی از مراکز مشاور? تهران جمع آوری و با استفاده از کدگذاری نظری تحلیل شده است. زنان در مصاحبه ها علل ایجاد کنند? طلاق عاطفی را توصیف کرده اند. نتایج پژوهش پیچیدگی و تنوع تجربیات زنان را نشان می دهد و این نظر را که ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و فرهنگی در تجرب? طلاق عاطفی در تعامل هستند، حمایت می کند.
Our aim in this article is to study emotional divorce from the point of view of women. We use the grounded theory method and focus on explicating the social processes which shape women’s experience of emotional divorce. Data were collected through in-depth interviews with 20 women who visited one of the consulting centers in Tehran. In these interviews، women described causes and intervening conditions of emotional divorce. Results of the study highlight the complexity and variety of women's experiences and support the notion that emotional divorce is a process that reflects interaction among psychological، social and cultural aspects of this experience
ملخص الجهاز:
"بیتوجهی به زن در مقایسه با توجه به دیگران،با ایجاد این تصور برای زن که نسبت به دیگران مهم در زندگی همسرش،نه تنها از اولویت برخوردار نیست،بلکه نادیده گرفته می- شود،باعث کاهش رضایت زن از همسرش و در نتیجه ایجاد فاصله بین زن و مرد شده است.
در اینجا درگیر شدن مرد با زاویۀ سوم که شامل دیگران از جمله خانوادۀ خود بوده است،سبب فاصله گرفتن او از زاویۀ همسری شده و به این ترتیب در افزایش فاصلۀ زن و مرد از یکدیگر و در نتیجه طلاق عاطفی مؤثر بوده است.
من برونگرا هستم و او درونگرا،من دوست دارم احساساتش رو بیان کنه و حرف بزنه،اما اون ترجیح میده حرف نزنه،دوست داره وقتش رو با کتاب و کامپیوتر پر کنه و من دوست دارم بیشتر با هم باشیم؛این اختلاف شخصیتی باعث میشه توقعات من برآورده نشه(هستی،30 ساله،با 5 سال زندگی مشترک) عدم همدلی و همراهی مرد با زن در موقعیتهای دشوار شامل دوران بارداری،هنگام بیماری،و مواجهه با مشکل و ناراحتی از عواملی بوده است که از طریق دریافت نکردن حمایت از سوی همسر در موقعیتهای مورد انتظار و در نتیجه ایجاد احساس تنهایی در زن، موجب افزایش فاصله زن و مرد شده است.
به عنوان مثال"عدم همدلی و همراهی"یکی از شرایط عل طلاق عاطفی است و بیشترین نارضایتی زنان در این زمینه ناشی از"عدم هم- راهی در دوران بارداری"بوده است،با توجه به آن چه در زمینۀ عدم شناخت مرد از زن بیان شد،میتوان گفت مردان شناختی از ویژگیها و نیازهای زن در دوران بارداری ندارند،بنابراین طبیعی است که کمتر میتوانند انتظارات همسر خود در زمینۀ همدلی با او را تأمین کنند."