ملخص الجهاز:
"قبل از آنکه علم به شکلی که آن را میشناسیم به وجود آید انسانها تصور یا گمانی درباره اینکه جهان اساسا چگونه باید باشد پیدا میکردند و سپس با فرض درستی این تصور کار میکردند.
از آنجا که علم و دین هرکدام با نوع خاصی از تبیین سر و کار دارند این امر موجب محدود شدن قلمرویی میشود که در آهن میتوانینم به طرزی موجه به دنبال پاسخهایی برای سؤالات مربوط به دنیایی باشیم که در آن زندگی میکنیم(ص 34).
اما به محض اینکه دانشمندان شروع به این پرسش میکنند که جهان مورد مطالعه ما چرا وجود دارد یا چرا طبیعت به طریقی منظم و یکنواخت رفتار میکند و آیا شعوری در پشت سر قوانینی که آنها مشاهده میکنند وجود دارد یا نه، آنها به جستجوی انواع دیگر تبیین که متفاوت از تبیین علمی است برمیآیند.
کاملا معقول است که علم را به عنوان مطالعه جهان مادی در نظر بگیریم و در مورد سؤالهای مربوط به خداوند در مقولهای جداگانه که الهیات یا کلام الهی نامیده میشود بحث کنیم.
اما آیا وقتی ما از مخلوق به خالق میرسیم و میگوییم خداوند طراح این جهان است خودمان را فریب میدهیم؟اگر ابعاد پیچیده و زیبای طبیعت به واسطه انتخاب طبیعی پدید آمده باشد آیا باز هم میتوان گفت که طراح خداوند است؟از واژه تصادف یا شانس برای نفی طرح قبلی یا هدف استفاده میشود.
بین این دو حد افراطی دیدگاهی روشن و امیدبخش قرار دارد که بیان میکند اگرچه علم و تکنولوژی موجب بروز مشکلت زیادی شده است اما میتواند وسیلهای برای حل آنها نیز باشد."