خلاصة:
میان عدالت و پیشرفت، پیوند و رابطه برقرار است؛ اما نمیتوان به یقین گفت که رابطه، همواره دو سویه است، تجربه نشان داده که پیشرفت همیشه به عدالت نمیانجامد، لیکن اگر عدالت به درستی در جامعه فراگیر شود، بسترساز توسعه پایدار خواهد بود. این نوشته در جستجوی پیوند میان عدالت و پیشرفت سیاسی. براساس این مقاله پیشرفتی شایسته است که عدالت در آن حضوری ماندگار داشته باشد؛ در گستره سیاسی، قدرت به خوبی توزیع شود و عقلانیت و سنجیدگی در کلام و کردار حاکمان و شهروندان تجلی یابد. دغدغه اصلی آن است تا به این نکته بپردازیم که با اجرایی شدن عدالت سیاسی و آموزههایی مانند »انتخاب و مشارکت سیاسی«، »محدودیت قدرت« و »رسیدن به حق« که از آن برمیآید، بسترهای پیشرفت و توسعه سیاسی مطلوب فراهم میشود که دارای ویژگیهایی چون بومیگرایی، عقلانیت و واقعگرایی است.
ملخص الجهاز:
تأملی در رابطه عدالت و پیشرفت سیاسی سید کاظم سید باقری عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی چکیده میان عدالت و پیشرفت، پیوند و رابطه برقرار است؛ اما نمیتوان به یقین گفت که رابطه، همواره دو سویه است، تجربه نشان داده که پیشرفت همیشه به عدالت نمیانجامد، لیکن اگر عدالت به درستی در جامعه فراگیر شود، بسترساز توسعه پایدار خواهد بود.
دغدغه اصلی آن است تا به این نکته بپردازیم که با اجرایی شدن عدالت سیاسی و آموزههایی مانند »انتخاب و مشارکت سیاسی«، »محدودیت قدرت« و »رسیدن به حق« که از آن برمیآید، بسترهای پیشرفت و توسعه سیاسی مطلوب فراهم میشود که دارای ویژگیهایی چون بومیگرایی، عقلانیت و واقعگرایی است.
تاکید میشود که عدالت اگر به درستی در جامعه فراگیر شود، بسترساز توسعه پایدار خواهد بود؛ همان گونه که ذکر شد، عدالت سیاسی به همراه خود، عناصر و مبانی خاصی دارد که موجب پیشرفت بومی و توسعه سیاسی یک کشور میگردد؛ در ادامه تلاش خواهیم کرد تا به اختصار این امور را بررسیم.
نقد قدرت میتواند فراهم کننده عدالت و آزادی و در ادامه، توسعه شایسته جامعه باشد و هنگامی انجام میشود که فضای سیاسی جامعه، باز و به دور از تنگنظری باشد، بر اساس آموزههای سیاسی اسلام، قدرتمندان در هالهای از تقدس قرار ندارند و اعمال و رفتار آنان قابل نقد است »هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده دهد و در غیر این صورت اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است«.