ملخص الجهاز:
"جنگی که تحت رهبری ایالات متحده با عراق صورت گرفت نیز جنبه تدافعی داشت زیرا علیه یک مهاجم،یک سلطهجوی بالقوه و یک نیروی تهاجمی صورت گرفت،اهداف جنگ مذکور فینفسه تدافعی بود،هر چند دولت بوش از این فرصت برای قدرتنمایی استفاده کرد.
ولی در نظام چند قطبی،توازن کلی قدرت باید از طریق مذاکره میان کلیه قطبهای قدرت در نظام جهانی بدست آید126 ج-واکنش ابرقدرتها ابر قدرتها در برابر این تغییرات چه واکنشی از خود نشان دادند یا اینکه چگونه سیاستهای داخلی و خارجی خود را با آن منطبق کردند؟به طور خلاصه باید گفت که شوروی خیلی بیش ار ایالات متحده خود را با تجدید ساختار مداوم جهان و و القعیات اوضاع داخلی شوروی تطبیق داده بود.
سیاستگذاران شوروی ظاهرا از مسائل و تواناییهای ملت خود و موضع بین المللی در قبال آنها،از اهمیت رشد اقتصادی،از جهان چند قطبی و سرانجام از عواقب کلیه عوامل مذکور در امر *-روابط بین المللی در عصر جنگ سرد بیشتر بر پایهء این فرض بیان شده بود که نیروی تهاجمی،اعم از نظامی و غیرنظامی،برای تحقق اهداف سیاست خارجی قابل استفاده است.
»130 اصالت سیاست جدید در اتخاذ تدابیر زیر نمایان میشد:(1)تصمیم به کاهش نفرات ارتش شوروی بهمیزان تقریبا یک میلیون نفر؛(2)انحلال پیمان ورشو و کومکون؛(3)امضای عهدنامه مربوط به نیروهای هستهای میان برد و مذاکرات محدود کردن سلاحهای استراتژیک (START) با ایالات متحده،که انعقاد هردو پیمان صرفا به دلیل امتیازات چشمگیری که شوروی به طرف مقابل داد امکان پذیر شد؛(4)تشویق تحولات عمیق دموکراتیک در اروپای شرقی و اتحاد شوروی و تبدیل استالینیسم به کثرتگرایی سیاسی و ترویج مکانیسمهای بازار به منظور تکمیل برنامهریزی دولتی و ایجاد کثرتگرایی اقتصادی یا سوسیالیسم مبتنی بر بازار آزاد."