ملخص الجهاز:
"پس مالکیت حقیقی حق خدایمتعال است ولی این مالکیت همانطوریکه بیانگردید میتواند مراتبی داشته باشد و در شعاعمالکیت حقیقی الهی انسانها هم میتوانند مالکتکوینی اعضاء و قوای بدنی و روانی خودشان باشند،بدین ترتیب این دو مالکیت حقیقی در طول هم قراردارند یعنی هیچکدام دیگری را نفی نمیکنندبعبارت دیگر مالکیت خداوند نسبت بما و اعضاءو قوای مادی و معنوی ما در طول مالکیت خود ماستیعنی خود ما مالک چشممان هستیم و خداوند مالکما است و مالک چشمان ما هم هست هم خود ما راآفریده و هم چشم را او آفریده و در اختیار ما گذاشتهو ما را تکوینا مسلط بر قوای بینائی خودمان کردهاست و این یک سلطه تکوینی است هرکسی که در حیطهوجودی خود مییابد و آنرا وجدان میکند پسمیتوان نتیجه گرفت که بحث مالکیت حقیقی انسانهادر شعاع مالکیت الهی یک رابطه حقیقی و تکوینیاست و یک مقوله فلسفی و عقلی است و ربطی بهمالکیت قراردادی ندارد یعنی در اینجا مسئله بنامحق مالکیت اعتباری و قراردادی که یکی از اهممسائل حقوقی است مطرح نخواهد شد4 2-مالکیت اعتباری یا قراردادی بحث درباره مالکیت بعنوان امری اعتباریو قراردادی یکی از اهم مباحث علم حقوق است و آنپدیدهایست که انسان براساس توانائیها و قریحهخدادادی و برای تامین نیازها و مصالح اجتماعیشآنرا پذیرفته و اعتبار بخشیده است5 مالکیت در این معنی عبارت از رابطه اعتباریاست که میان شخص با یک شی خارجی معینبرقرار و پذیرفته میشود و در نتیجه آن یکنوع علاقهو اختصاص بین آن شخص و شی خارجی موردنظرحاصل خواهد شد که مورد احترام افراد جامعه قرارمیگیرد مانند اینکه آن شخصمیتواند بدلخواه خوددر آن شی چنان دخل و تصرفی انجام دهد کهدیگران نسبت به آن شی چنین توانائی و سلطهاینداشته باشند."