خلاصة:
«معرفت شهودی نفس» از دیرباز در کانون توجه و اهتمام عارفان و حکیمان اسلامی قرار داشته است. از جمله کسانی که در آثار گوناگون خود به این موضوع اساسی پرداخته، محییالدین ابنعربی است. وی معتقد است نفس انسان حقیقتی لایهلایه و ذومراتب است که در نهایت سیر خود به حقیقةالحقایق و خداوند متعال منتهی میشود. از دیدگاه ابنعربی رابطه حق تعالی و نفس انسان، رابطه میان مطلق و مقیّد است. نفس، تعیّنیافته یک حقیقت اطلاقی یعنی حق تعالی است. به نظر ابن عربی، تنها یک راه برای معرفت حضوری به مراتب باطنی نفس وجود دارد و آن تجلّی و ظهور حق تعالی بر دل و باطن سالک است. در این مقاله میکوشیم در پرتو مبانی ویژه ابنعربی مانند وحدت وجود، تجلّی و تجرّد نفس، تبیین سازوار و منسجمی از «معرفت نفس» ارائه کنیم. از این رو، در گام نخست، به تبیین پارهای از پیشفرضها و مبادی معرفت نفس میپردازیم، سپس دیدگاه ابنعربی را در خصوص معرفت شهودی نفس تبیین میکنیم. و در انتها، «مراتب معرفت نفس» را، که شامل سه مرتبه مثالی، عقلی، و فناء فی الله است، طرح میکنیم.
ملخص الجهاز:
"شبستری در این باره چنین سراییده است: هر آن کس را که اندر دل شکی نیست یقین داند که هستی جز یکی نیست من و ما و تو و او هست یک چیز که در وحدت نباشد هیچ تمییز وجود خلق و کثرت در نمود است نه هر آن مینماید عین بود است (شبستری، 1361، ص48) در متون دینی نیز «وحدت عددی» که از تکرار آن ثانی پدید میآید، از خداوند سلب شده؛ «واحد لا بعدد»، (سید رضی، 1379، ص358) «واحد لا من عدد»، (صدوق، بیتا، ص70) محمدحسین طباطبایی در تبیین احادیث مذکور میگوید: «اخبار و خطبه در این معنی، سلب وحدت عددی از خداوند، مستفیض است، و این معنا صراحت دارد بر اینکه وجود خداوند متعال حقیقت صرف است و هیچ وجودی از آن غایب نیست؛ زیرا اگر با وجود خداوند، به حقیقت معنای وجود، وجود دیگری باشد، این دو وجود قابل تعدد و شمارش خواهند بود بالضرورة، زیرا این اول است و او دوم؛ پس هیچ وجودی با وجود حق تعالی محقق نیست مگر اینکه قائمالذات به وجود خداوند است»؛ (طباطبایی، 1425، ص12) چنان که در حدیث امام موسی بن جعفر (ع) وارد شده که فرمودند: «کان الله و لا شیء معه و الآن کما کان»."