خلاصة:
ماهیت دارای دو معنای مشهور است: «ما به الشیء هو هو» یا وجود و «ما یقال فی جواب ما هو» یا مفهوم کلی شیء. ملاصدرا نخستین کسی است که به این دو معنا، و مدلول هر یک تصریح داشته است. این دیدگاه، با اصالت و وحدت وجود به عنوان مهم ترین مبانی نظام صدرایی سازگار و حتی ملازم است. در عین حال با توجه به این که این دو اصل نزد فیلسوفان پیش از صدرا و به طور خاص ابن سینا مطرح نبوده اند حتی اگر بتوان دو معنای یاد شده را از برخی عبارات شیخ برداشت کرد، به دلیل اختلافات بنیادی نظام سینوی و صدرایی نمی توان نسبت میان آن ها را در این دو نظام فلسفی یکسان دانست. در فلسفه ابن سینا ماهیت چیزی نیست جز «ما به الشیء هو هو» که عینا همان حقیقت و ذات شیء و متمایز از وجود است. اگر «ما به الشیء هو هو» یا ماهیت شیء، مجهول باشد، از آن به ما هو سوال می شود و پاسخ یا همان «ما یقال فی جواب ما هو»، مفهومی است که دلالت تام بر «ما به الشیء هو هو» دارد. بنابراین، این دو معنای ماهیت بر خلاف آنچه در فلسفه صدرا ملاحظه می شود، نسبت دال و مدلول به یک دیگر دارند و از جهتی می توان گفت دو مرتبه یا دو مقام از یک امرند. با این تفسیر، دیگر تاویلاتی که صدرا و پیروان او از منظر حکمت متعالیه از برخی عبارات شیخ دارند، لازم نمی آید.
ملخص الجهاز:
"در عین حال با توجه به این که این دو اصل نزد فیلسوفان پیش از صدرا و بهطور خاص ابن سینا مطرح نبودهاند حتی اگر بتوان دو معنای یاد شده را از برخی عبارات شیخبرداشت کرد،به دلیل اختلافات بنیادی نظام سینوی و صدرایی نمیتوان نسبت میان آنها را دراین دو نظام فلسفی یکسان دانست.
بنابراین به نظر میرسد میتوان رأی صدرا را در باب این دو معنای ماهیت چنین خلاصه کرد که«ما به الشیء هو هو»همان وجود شیء و«ما یقال فی جواب ما هو»مفهوم کلی آن است که توسطذهن انسان از حد و نقص وجود هر شیء انتزاع میشود.
بنابراین با دقت در آثار شیخ درمییابیم هرچند او علاوه بر«ما به الشیء هو هو»،گاهی از«حد»و«ما یقال فی جواب ما هو»نیز با عنوان«ماهیت»یاد میکند ولی این،به هیچ وجه نمیتواندنشاندهنده قائل بودن او به دو معنای متمایز برای ماهیت باشد،بلکه این دوگونه استفاده از اصطلاح«ماهیت»به دلیل اتحادی که میان اسم و مسمی و دال لفظی و مدلول آن برقرار است،رایج و مجازاست؛ازاینرو در مواجهه با عباراتی مانند«...
بدین ترتیب سخن شیخ در اختلاف معنای ماهیت در مفاهیم کلی مانند جنس و نوع با مفرد جزئیدر الهیات شفا-که منشأ برداشت دو معنای متفاوت از ماهیت در نظر متأخران شیخ و به طو رخاصملا صدرا شده-اینگونه تبیین میشود که«ما یقال فی جواب ما هو»در هر حال بیانکننده«ما بهالشیء هو هو»است،اما چون«ما یقال فی جواب ما هو»از سنخ قول و محمول است،به ناچار کلیاست برخلاف«ما به الشیء هو هو»که چون از سنخ ذات است میتواند جزئی هم باشد."