خلاصة:
گسترش فتوحات اسلامی و حضور سپاهیان مسلمان در قلمروهای جدید همواره با موانعی جدی روبرو بود. شکل گیری مقاومت های محلی ساکنان بومی سرزمین های تازه فتح شده را می توان از مهم ترین این موانع به شمار آورد. وجود این دست مقاومت ها درسرزمین مغرب یکی از اصلی ترین مشکلات پیش روی فاتحان این سرزمین بود. از جمله آن مقاومت پایداری «کاهنه» منطقه اوراس در برابر فاتحان مسلمان است. این مقاله برآن است تا پس از بررسی بازه زمانی نه ساله ای (81 -73ه.ق/700-692م) که به شکل گیری مقاومت کاهنه در برابر مسلمانان انجامید، نخست تصویر دقیقی از شخصیت وی ارائه داده، آن گاه به پرسش های مهمی که درباره او و ارتباطش با رویدادها و جریان های سیاسی مغرب وجود دارد، پاسخ گویند و در آخر پیامدهای مقاومت و شورش او را بررسی کرده، دلایل وقفه طولانی مدت فتح مغرب را در مقایسه با دیگر سرزمین های مفتوحه تبیین نماید.
The expansion of the Islamic conquest and the presence of the Islamic army upon new territories faced new obstacles. The formation of the local resistance of the rural people of the newly conquered lands counted as the most important of the obstacles، in this case Maghrib where Kahina of Uras rebelled against Muslim conquerors. The objective here is to evaluate the 9 years conflict (73-81AH/692-700AD) between Kahina's and Muslims and present a precise image of her personality، then to answer the important questions regarding her involvement in the political activities that took place in Maghrib، and finally to evaluate the outcomes، and to state the reasons for the hardship and time spent on conquering Maghrib in comparison with easily concurred territories by Muslims in the same period.
ملخص الجهاز:
ق688م شورش کسیله را فرونشاند (ابنعبدالحکم، ۱۹۶۱: ۱/ ۲۶۹؛ ابنعذاری، ۱۸۴۸: ۱/ ۱7-۱6)، اما بربرهای بازمانده از این شورش و نیز دیگر قبایل بربر از جمله بنویفرن، زناته و سایر بترها11 که در افریقیه بودند بر گرد زنی که کاهنة قبیلة خود بود و در کوههای اوراس سکونت داشت، جمع شدند (سلاوی، ۱/ ۴۳؛ ابنخلدون، ۱۴۲۱: ۷/ ۱۳).
وجود این گزارش حاکی از آن است که در فاصلة زمانی نبرد اول تا رسیدن نیروهای کمکی عبدالملک به برقه، افریقیه در دست مسلمانان باقی مانده بود و کاهنه و بربرهای تحت امر او به همان قلمرو سابق خود یعنی جبل اوراس اکتفا کرده بودند (ابن عبدالحکیم، 1961: 1/170؛ همچنین نک: مونس: ۲۴۸ به بعد).
بیشتر آنان مدت آن را پنج سال میدانند (ابناثیر، ۱۴۰۷: ۴/ ۱۳۶؛ ابنعذاری، ۱۸۴۸: ۱/ ۲۱؛ سلاوی، بی تا، ۱/ ۴۳ ؛ قس مالکی، ۱۹۵۱: ۱/ ۳۳ که این مدت را سه سال آورده است ) آنچه مسلم است، در این بازة زمانی، علاوه بر اقدامات کاهنه که نارضایتی بربرها را در پی داشت، با بازگشت آرامش نسبی به سرزمینهای شرقی خلافت و گسیل سپاه کمکی، شرایط به زیان کاهنه پیش می رفت و توازن قوا به نفع مسلمانان تغییرمی یافت.
تعداد زیادی از بربرها که مطیع کاهنه بودند در نتیجة فقر و گرسنگی حاصل از خرابیهای به بار آمده، فرمانبرداری وی را ترک گفته، به دیگر نقاط افریقیه یا اندلس مهاجرت کردند (ابنعذاری، ۱۸۴۸: ۱/ ۲۱؛ برای اطلاع بیشتر از چگونگی خرابیها و نتایج حاصل از آن نک: زاوی، ۲۰۰۳: ۹۰-۹۱) همچنانکه شماری از پیروان وی اعم از بربر و مسیحی خود را تسلیم حسان کرده و به جمع سپاه وی پیوستند (ابناثیر، ۱۴۰۷: ۴/ ۱۳۶؛ ابنالرقیققیروانی، ۱۴۱۴: ۴۸-۴۹).