ملخص الجهاز:
"با این همه ادله عقلی و نقلی، چه توجیهی دارد؟ آیا میشود گفت زمینه، طوری بوده که اصلا مسئله حکومت، در ذهن این عده مطرح نبوده یا اینکه تقیه کردهاند؟ دکتر ساشادینا: اولا یکی از نقاط ضعف ما این است که "تاریخ فقه شیعه" نداریم و نمیپرسیم که چه کتاب فقهی، در چه تاریخی نوشته شده است؟!
در بحث جهاد، مثلا شیخ مفید، (در جهاد دفاعی میگفتند عقلا واجب است و باید اعمال ولایت کنیم) ولی جهاد ابتدایی (Offensive) را منحصر به امام عصر(عج) میکردند که فقط امام معصوم میتواند ضمانت کند که جان انسانها، بیهوده از بین نرود چون جان انسان در فقه تشیع، خیلی قیمت دارد.
کتاب نقد: آیا میتوان گفت در واقع، امام (رض)، همان مسئلهای را که همه فقهاء، بطور نظری قبول داشتند، جدیتر و دقیقتر طرح کردند و فرمودند که آنچه همه میدانید که "واجب است"، حال باید عمل کنیم و تشکیل حکومت دهیم تا احکام خدا و عدل پیاده شود؟ دکتر ساشادینا: همین است.
گرچه در فرم، خداوند هم به عقل و تجربه، ارجاع داده است یعنی حکم شرع، در آنجا همان حکم عقل است بنابراین تخلف از عقل، شرعا هم حرام میشود اتفاقا برای معناداشتن "اجتهاد"، باید هم "شرعالهی"، مشخصا امر و نهیهای ثابت و تأسیسی و ایجابی داشته باشد ولی نحوه اجراء این شریعت با اجتهاد فقهاء و تعقل و تجربه، سیال و متغیر باشد و شرع، در این موارد، عقل را تأیید و حمایت کند.
اما کسی که ضامن این "ولایت" در عصر غیبت بشود و کار را در دست بگیرد، آیا میتواند فاقد اختیارات کافی باشد؟ کتاب نقد: در واقع، "مسؤولیت"، بدون "اختیارات" کافی، قابل قبول نیست؟ دکتر ساشادینا: بنابراین "ولایت مطلقه" بمعنی "ولایت مسؤول" است."