خلاصة:
برخی از مباحثی که مدت هاست به عنوان اصولی بدیهی در مکتب شیخی معرفی می گردند، در اصل مباحثی فراگیر در اندیشه ی تمام شیخی ها نیستند، بلکه تنها متعلق به اندیشه ی یکی از شاخه های مکتب شیخی، یعنی شاخه ی کرمان اند که، چون به حق پرکارترین شاخه ی شیخی ها بوده اند، اکثر محققان از طریق آثار ایشان با دیدگاه های فکری شیخیه آشنا شده و متعاقبا تمامی آن دیدگاه ها را اصیل تصور نموده اند. در صورتی که حقیقت چنین نیست و تعالیمی چون اصل معرفت به رکن رابع، نظریه ی ناطق واحد، و حتی اصول دین چهارگانه، تنها اختصاص به دیدگاه شاخه ی کرمان دارد، و چه در آثار و عقاید مشایخ اولیه ی مکتب شیخی (یعنی شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی) و چه در نزد سایر شاخه های مکتب شیخی، چون شیخیه ی تبریز و شیخیه ی عتبات و احقاقی های اسکویی، محلی از اعراب ندارند. پرسش های اصلی ای که در این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی سعی در یافتن پاسخی مناسب برای آن ها داریم، و ابهام هایی که در صدد رفع شان هستیم، به شرح زیرند: اول آن که، نظریه ی ناطق واحد در اندیشه ی شیخیه ی کرمان چیست، و آیا این نظریه که به ادعای حاج محمد خان کرمانی (واضع و شارح آن) از دل اصل معرفت به رکن رابع بیرون آمده است، در اندیشه ها وتعالیم مشایخ اولیه ی شیخیه و همچنین در اندیشه ی حاج محمد کریم خان کرمانی (واضع اصل معرفت به رکن رابع)، بوده است یا خیر؟ دیگر آن که، آیا مشایخ اولیه ی شیخیه، اعتقادی به اصول دین و مذهب چهارگانه داشته و بنیان گذار تغییرات در اصول دین و مذهب شیعه ی امامیه بوده اند، یا این که در این مبحث نیز، همچون مبحث اصل معرفت به رکن رابع، پای ذهن خلاق سرسلسله ی مشایخ شیخیه ی کرمان در میان بوده و بار دیگر منویات حاج محمد کریم خان، به اشتباه، دیدگاه تمامی شیخی ها به حساب آمده است؟
ملخص الجهاز:
"باری،در خصوص این استدلالات در این بخش به قدر کافی توضیح میدهیم؛اما چیزی کهمهم است آن است که اعتقاد به حذف ذکر اصل و معاد و عدل از اصول دین و اضافه کردن اصلرکن رابع،به هیچوجه در اندیشهی شیخ احمد و سید کاظم رشتی نبوده و این بنا نیز معماریبه غیر از حاج محمد کریم خان کرمانی نداشته است و این مبحث نیز مانند اصل معرفت بهرکن رابع،از استدلالهای شخصی خود حکیم کرمانی است،با این تفاوت که برای طرحمبحث رکن رابع،شاید بتوان دلایل و نشانههایی در تعالیم مشایخ شیخیه یافت که ممکن استدر ذهن حاج محمد کریم خان عامل ایجاد مبحث رکن رابع شده باشد؛اما در مبحث اصول دینهیچ نشانه و اثری از تعالیم شیخ احمد و سید کاظم دیده نمیشود.
{o3o} و سپس اصول دین را شرح میدهد که برمبنای آن،برای اسلام آوردن و شیعه بودن باید بهچهار رکن ایمان داشت:اول توحید به خدا،دوم اقرار به نبوت حضرت محمد(ص)به عنوانآخرین پیامبر خدا(نبوت)،سوم اقرار به امامت ائمهی اطهار(ع)(امامت)،و چهارم اقرار بهاینکه در هر زمانی شیعیان خاص که مورد توجه مستقیم امام هستند،وجود دارند(رکن رابع)،{o4o}و تأکید میکند که این تقسیمبندی را از حدیث مروی از امام جعفر صادق(ع)برداشته است کهارکان اسم اعظم چهار است:اول لا اله الا الله،دوم محمد رسول الله،سیم نحن فرمودند،یعنی ما{o(1)نگاه کنید به:سید کاظم رشتی[بیتا]،اصول عقاید،بینا."