ملخص الجهاز:
"طالعه و تحقیق در این درس-که نامش«حکمت مشاء»است-ما به هیچ وجه نمیخواهیم صرفا براساس منابع فرعی،یا کتابهایی که به&%FKG048G% اسم«تاریخ فلسفه»نگاشته شده و یا به هر صورت با استناد به مآخذ غیرمستقیم اندیشۀ حکمای مسلمان،به مطالعه و تحقیق دربارۀ فیلسوفانی مانند فارابی و ابن سینا بپردازیم،بلکه میخواهیم با روشی خاص-که توضیحش خواهد آمد-با فلسفۀ آنان آشنا شویم،پیش از توصیف ایجابی این روش،مقدمتا دربارۀ برخی از جهات سلبی آن،بحث میکنیم: الف.
تقلیل«فلسفۀ اسلامی»به چند مبحث محدود که بیوقفه تکرار میشود،و انس و الفت ذهنی با مفاهیمی که در این مباحث وجود دارد،به خصوص مفهوم«وجود»و«ماهیت»به همراه معانی و احکام خاصی که دارد و به مثابه مقدسات دینی تلقی شده است، مانعی ستبر و حجابی سنگین برای شناخت دقیق فارابی و ابن سینا، و کل جریان فلسفۀ اسلامی،و حتی خود حکمت متعالیه است.
چگونه است که نابغهای همانند ابن سینا،آن هم پس از اشراف و تسلط کامل بر منطق و طبیعیات و ریاضیات،چهل بار آن را میخواند،بهگونهای که متن عبارات آن را در حافظهاش ثبت میشود،اما مقصود از آن را نمیفهمد؟ اکنون دوباره میپرسیم که:ابن سینا در متافیزیک ارسطو،چه چیز را نفهمیده و چرا؟ اگر پاسخ این دو سؤال را نیابیم،باید ماجرای چهل بار خواندن متافیزیک ارسطو،توسط ابن سینا را فقط رازی سر به مهر و یک قصه تلقی کنیم که قرنها است زبانبهزبان میچرخد و تکرار میشود و هیچ کس نمیداند و نمیگوید که قضیه از چه قرار است؟ از طرف دیگر،دانستن سر این ماجرا-چنانکه پس از این خواهد آمد،و نخستینبار در این درس و توسط اینجانب کشف و بیان شده است-ما را با تحول فکری فارابی و ابن سینا،و تلاش آنان برای تأسیس ما بعد الطبیعهای متفاوت با متافیزیک یونان،و تأثیر آن در سرنوشت فلسفۀ اسلامی،آشنا خواهد کرد."