خلاصة:
شهرنوش پارسی پور و مارگریت دوراس دو نویسنده معاصر ایرانی و فرانسوی هستند که در داستان هایشان به دلایلی چون زن بودن، نویسنده و روشن فکر بودن، زیستن در دنیای قرن بیستم، آشنایی با نگرش های گوناگون فمینیستی، تجربه زندگی شرقی، شباهت ها و همسرایی هایی وجود دارد. سوال این است که چه همسرایی و هماهنگی های فکری و عقیدتی میان پارسی پور و دوراس وجود دارد؟ پیش فرض این تحقیق بر این استوار است که توجه به «عشق آزاد» و «رئالیسم جادویی»، سنت شکنی و عصیان علیه وضع موجود زنان، به چالش کشیدن باورهای بی پایه و خرافی، اعتراض به نگاه ملکی و مالی به زن، انتقاد از قوانین حاکم مرد محور، ذکر ستم پذیری و تحقیر تاریخی زن، خودفروشی و احساس ترس و ناامنی زنان، تشویق زنان به کسب علوم مختلف و الگو گرفتن از مردان و... مواردی مشترک در داستان های این دو نویسنده است.
ملخص الجهاز:
"بررسی اندیشه فمینیسم در آثار شهر نوشو مارگریت دوراس محمد خسروی شکیب* چکیده {IBشهر نوش پارسی پور و مارگریت دوراس دو نویسنده معاصر ایرانی و فرانسوی هستند کهدر داستانهایشان به دلایلی چون زن بودن،نویسنده و روشن فکر بودن،زیستن در دنیایقرن بیستم،آشنایی با نگرشهای گوناگون فمینیستی،تجربه زندگی شرقی،شباهتهاو همسراییهایی وجود دارد.
oohay@bikahs-ivarsohK تاریخ دریافت:90/2/5؛تاریخ پذیرش:90/5/19 بررسی اندیشه فمینیسم در آثار شهر نوشو مارگریت دوراس محمد خسروی شکیب* چکیده {IBشهر نوش پارسی پور و مارگریت دوراس دو نویسنده معاصر ایرانی و فرانسوی هستند کهدر داستانهایشان به دلایلی چون زن بودن،نویسنده و روشن فکر بودن،زیستن در دنیایقرن بیستم،آشنایی با نگرشهای گوناگون فمینیستی،تجربه زندگی شرقی،شباهتهاو همسراییهایی وجود دارد.
سوال این است که چه همسرایی و هماهنگیهای فکری وعقیدتی میان پارسی پور و دوراس وجود دارد؟پیش فرض این تحقیق بر این استوار استکه توچه به«عشق آزاد»و«رئالیسم جادویی»،سنت شکنی و عصیان علیه وضع موجودزنان،به چالش کشیدن باورهای بیپایه و خرافی،اعتراض به نگاه ملکی و مالی به زن،انتقاد از قوانین حاکم مرد محور،ذکر ستمپذیری و تحقیر تاریخی زن،خودفروشی واحساس ترس و ناامنی زنان،تشویق زنان به کسب علوم مختلف و الگو گرفتن از مردانو...
این تفکرات بسیاری از نویسندگان معاصر را تحت تأثیر قرار داده،و آثار آنها را به عنوان مقدمه و طرح یک سوال پیشینهی دیدگاه فمینیستی در غرب،به نیمهی قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهمبرمیگردد و نویسندگان عصر روشنگری اروپا به دلیل آنکه طبع انسان را در چارچوب«خردمندی سوداگرانهی بورژوایی»تحلیل میکردند و بنیان تحلیل خود را نیز مفهوم«فرد»قرار داده و فرد را با هر جنسیت،نژاد یا ایدئولوژی براساس فردگرایی(اومانیسم)تحلیل نمود )53:5991,bibahneB( ."