خلاصة:
این مقاله درپی کشف و ترسیم گوشه ای از مسائل تربیتی و کمابیش اخلاقی ره یافته در آثار پرشمار جاحظ است. این مهم از رهگذر پژوهشی بنیادی ـ تاریخی، با بهره گیری از روش پژوهشی توصیفی ـ تحلیلی و با استناد بی واسطه به آثار جاحظ رقم خورده است. از این پژوهش برمی آید که نگرش های تربیتی و اخلاقی جاحظ که نیک درخور توجه اند، در آثار پرشمار او به صورت پراکنده منکعس شده است و با کاوش در آثار او می توان به دیدگاه ها و گاه نوپردازی های وی درباره مسائل مهمی چون چیستی، هدف ها، اصول، مراحل، عوامل، روش ها، حوزه های تعلیم و تربیت دست یافت و نیز دریافت که تنها پس از گذشت کمتر از یک سده از برآمدن طلعت تاریک سوز اسلام، عالمانش در زمینه تعلیم و تربیت و اخلاق تا چه مایه نیک پردازی کرده اند و چه طرفه ها آورده اند.
This paper has intended to discover and show some educational and nearly ethical problems in Jahiz` plentiful works. The paper, as a fundamental study, has surveyed the problem in an analytico-descriptive method and used his works directly. As is understood by the paper, Jahiz` educational and ethical views, deserving special attention, have been recorded in different places of his plentiful works. When studying Jahiz` works, one can attain his views and even his authorship in some considerable problems including the question what, aims, principles, stages, methods, and fields of education. The study has made it clear that in less than one century from the beginning of Islam, Muslim scholars have attended to such important fields of education and ethics effectively.
ملخص الجهاز:
(همو، 1969: 5 / 202) جاحظ برای تأکید فزونتر بر تربیتپذیری و اخلاقآموزی انسان میگوید که انسان حتی میتواند برخلاف طبیعت خود عمل کند و نفس خویش را مهار سازد (همان: 1 / 203 ـ 202) که اگر جز این بود، انسان در تسخیر همه چیز بود؛ حال آنکه به خواست خداوند، همه چیز در تسخیر انسان است.
(همو، 1408: 3 / 263) گذشته از اینها، جاحظ معتقد است معلم باید برای فراگیرنده، مهربانتر و دوستداشتنیتر از مادر باشد و دل او را بهدست آورد و وی را به چیزی واندارد که موجب بیزاری او شود؛ نیز نباید فراگیرنده را رها کند و به حال خود گذارد که به بیهودگی عادت میکند.
جاحظ به این نکته توجه دارد و گوشزد میکند که برای آنکه معلم بتواند با فراگیرنده ارتباط عاطفی ـ آموزشی مؤثر برقرار سازد، لازم است جوی مناسب برای درس و تدریس فراهم سازد و با مقدمهچینی درست، فراگیران را آماده کند، و پیوسته درنظر داشته باشد که آموزش با نشاط و میل همراه باشد و فراگیران را نیازارد و آنان را از درس بیزار نسازد؛ چراکه آموزشپذیری فراگیرنده تابع میزان نشاط و سرزندگی او در محیط آموزشی است و هرچه این سرزندگی و نشاط و شادابی بیشتر باشد، اهداف آموزشی، بیشتر محقق میشود.
(همان: 227؛ 2 / 125 ـ 124) جاحظ درباره آموزش نحو تصریح میکند که به آن مایه که ضرورت دارد و لازمه درست گفتن و نیک نوشتن و خوش سرودن شعر و توصیف درخور پدیدههاست، بسنده شود؛ چه پرداختن به بیش از این اندازه موجب باز ماندن از درسهای دیگر مانند تاریخ و روایات و امثال و حکم میشود.