ملخص الجهاز:
") 3-اعمال نفوذ 4-ایجاد روابط با مقامات قدرتمند 5-خشونت(استفاده از زور برای تأثیر گذاشتن بر تصمیمات دولت) هانتینگتون و نلسون درنقد نخستین نظریههای لیبرالی توسعه،که مشارکت سیاسی را محصول قطعی فرآیند توسعهء اقتصادی و اجتماعی میانگاشت،میگویند که توسعه اقتصادی و اجتماعی،به خصوص شهرنشینی،لزوما به گسترش مشارکت و توسعهء سیاسی منجر نمیشود و تنها در زمانی طولانی میتوان رابطهء قابل قبولی بین سطوح بالاتر توسعهء اقتصادی و اجتماعی و سطوح بالاتر مشارکت سیاسی مشاهده کرد؛بلکه بهطور کلی عواملی مانند مهاجرت،جنگ خارجی،علایق مذهبی و عقیدتی،کاملا متسقل از توسعه اقتصادی،موجب تعالی آگاهی گروهی، دخالت در سازمانها و نیز تشدید فعالیتهای دولت میشود که احتمالا مشارکت سیاسی را افزایش خواهد داد.
نگرش کلی هانتینگتون و نلسون این است که فرایند توسعه اقتصادی و اجتماعی از طریق دو مجرا میتواند سرانجام به گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی بینجامد:یکی مجرای تحرک اجتماعی؛به این معنی که کسب منزلتهای اجتماعی بالاتر به نوبهء خود در فرد احساس توانایی در تأثیر نهادن بر تصمیمگیریهای دستگاههای عمومی را ایجاد میکند و این عوامل ذهنی میتواند مشوق مشارکت در سیاست و فعالیت اجتماعی باشد.
7 شکل 2:سلسله مراتب مشارکت سیاسی (به تصویر صفحه مراجعه شود) سلسله مراتب مشارکت سیاسی در بالای این سلسله مراتب کسانی هستند که انواع گوناگون مقامات رسمی را در نظام سیاسی دارند،از جمله صاحبان مقامات سیاسی و اعضای نظام بوروگراسی در سطوح مختلف.
همچنین ممکن است منابع،شکل ملاقات و رابطه با افراد دیگر و نیز نفوذ و قدرتی را نمودار شماره 4:مدل نظری میلبرات و گوئل(سرند ادراکی) (به تصویر صفحه مراجعه شود) به خود بگیرد که از اینگونه ملاقاتها و روابط ناشی میشود."