خلاصة:
مقاله حاضر به گزارش و بررسی دیدگاه بزرگان عرفان نسبت به شریعت و احکام عملی دین میپردازد. مراد از عرفا در این مقاله بزرگان و افراد برجسته عرفان است. افرادی که رشد و رواج تعالیم اهل حقیقت وامدار آنان بوده است و مورد قبول اهل حقیقت، نیز هستند. بررسی رفتار و گفتار منسوبان و پیروان این راه و رسم و کسانی که ظاهر درویشی را به ارث بردهاند تحقیقی جدا میطلبد و طبعا نتایج دیگری نیز در پی خواهد داشت. در این بین مسئله آن است که چه رابطهایی بین این دو مفهوم وجود دارد آیا لازم ـ ملزوم یکدیگر هستند یا نه. که در پاسخ باید گفت: فرضیه اصلی این نوشته بر رابطه تنگاتنگ این دو مفهوم استوار گشته و در پی پاسخ به آن است. بنابراین در بخش اول، سخنان عرفا را دربارهی شریعت از ابتدای شکلگیری تا مرحلۀ کمال آن، پیگیری میکنیم و در بخش دوم، از رابطه تنگاتنگ عرفان و شریعت سخن خواهیم گفت و در ادامه، دربخش سوم نقطه نظر کسانی که قائل به سقوط تکلیف در مراحل سیر و سلوک هستند بررسی خواهد شد.
This paper reports and studies the view of great mystics concerning to religious law and practice of religion. By the great mystics the author means great Sufis. They owe the people spiritual growth and they propagate religion being adopted by the people actually. Surveying Behavior and speeches of relatives or someone who is not great in this filed، requires a separate research and will have some different results. The problem is that what kind of relation is between these two concepts (Mysticism and Religious law)، are they correlated or not? The response is that there is a serious relationship and original hypothesis between them. So the first part of this research، reports the mystics talk about the law from the beginning Religious laws. In the second part، we will discuss the relationship between Mysticism and Religious law and then in the third part of this research، we will talk about some points of view concerning to those who believe that duties are collapse in the spritual journey.
ملخص الجهاز:
"برای نمونه در توجه و تأکید آنان به شریعت (به معنای خاص) و اعتنا به ظاهر و باطن، برخی از آنها بیشتر به شریعت متمایل هستند و عدهای نیز بر لب و حقیقت تاکید میکنند و گروهی نیز به جمع این دو، گرایش دارند افزون بر این، تبیین، فهم و شناخت همه جانبه حقیقت اسلام و رسیدن به مراد واقعی آموزههای کتاب، سنت و فلسفه احکام ظاهری اگر محال نباشد، امری بسیار طاقت فرساست و هر فرقه و مکتبی مدعی رسیدن به پورجوادی نصرالله، مجله معارف، ص14.
1 در میان عرفا کمتر کسی است که همانند غزالی به معرفی عارف نمایان و اباحتیان پرداخته باشد وی در کیمیای سعادت میگوید: «و گروهی دیگر از این قوم نیز باشند که طاقت جامه دریده و مختصر ندارند و طاقت گزاردن فرایض و ترک معاصی ندارند که به عجز بر خویشتن اقرار دهند که اندر دست شیطان و شهوات اسیرند، گویند: کار دل دارد و به صورت (ظاهر) نظر نیست که این برای مجاهده، کسانی را فرمودهاند که ایشان اسیر نفس خویشتن گشتهاند و ما را خود نفس بمرده است و دین ما دوقله (آبکر) شده است که به چنین چیزها آلوده نشود و متغیر نگردد، چون به عابدان نگرند، گویند: این مزدوران بیمزدانند و چون به علما نگرند گویند: این قوم به حدیث افتادهاند و راه فراحقیقت نمیدانند.
تاکید بر باطن شریعت و تقدم آن بر ظاهر عرفا اگرچه بر جدایی ناپذیری شریعت، از طریقت و حقیقت تاکید دارند و تلاش میکنند تا تعالیم طریقتی و عارفانه خود را با آموزههای کتاب و سنت، تطبیق دهند، 6 از منظر عرفا علم باطن سری از اسرار الهی است که ویژه بندگان خاص بوده و فروزانفر، بدیع الزمان، ترجمه رساله قشیریه، ص 127."