خلاصة:
پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) در سال 183 هـ .ق ، عواملی دست به دست هم داد تا عدهای، ایشان را آخرین امام و قائم و مهدی بدانند و بر این اساس، بر ایشان توقف نمایند و امامت امام رضا(ع) و سایر امامان معصوم پس از ایشان را نپذیرند. توقف کنندگان بر امام کاظم(ع)، خود به گروههایی تقسیم شدند که در مواردی چون چگونگی رحلت و غیبت و ظهور و قیام آن امام با هم اختلاف داشتند. نکته مهم آنکه مسألۀ توقف بر امام کاظم(ع)، توسط عدهای از اصحاب برجسته و وکلای آن حضرت ترویج میشد و با توجه به اینکه مبلغان آن، از جایگاه علمی و اجتماعی بالایی در میان شیعیان برخوردار بودند، مشکلات فراوانی را برای جامعۀ شیعه به وجود آوردند. بررسی این مشکلات و نحوۀ مبارزه و برخورد امام رضا(ع) با واقفیان و افکار و گفتار و اعمال آنان، موضوع نوشتار حاضر است و مسلما با توجه به الگو بودن نقش امامان برای شیعیان امامیه، شناخت سیرۀ آنها دربارۀ چگونگی برخورد با گروههای مختلف، اهمیت خاصی مییابد و همین امر، ضرورت پژوهشهایی چنین را آشکارتر مینماید.در تمدنهای دوران باستان، باورهای مردمان دربارة خدایان و شاهان و چگونگی انجام مناسک و آیینها از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. یکی از آیینهای تمدنهای خاورمیانه باستان که در ارتباط با آن، مراسم گوناگونی بین این تمدنها رایج بوده، ادای احترام نسبت به خدایان و شاهان بوده است. از آنجا که بین این تمدنها در زمینههای گوناگون زبانی، دینی و آیینی شباهت بسیاری وجود داشته و به دلیل ارتباط، تأثیرات متقابلی بر هم داشتهاند، میتوان به باورهای آنان درباره این آیینها پی برد. در این مقاله، تلاش بر آن است که نوع احترام نسبت به شاهان ایرانی در دورة هخامنشی و ساسانی بررسی شود و در عین حال، نگاره پرسپولیس در دوره هخامنشی و نگارههای ساسانی، با نگارههای شرق باستان مقایسه شود تا به منشاء ادای احترام در دوره هخامنشی و ساسانی و چگونگی انجام این آیینها، شباهتها، تفاوتها و باورهای آنان برده شود.
After the martyrdom of Imam Musa Kazem (SA) in the year 183AH، a number of factors got together to make a group of people consider him as the last Imam who is to guide them. Accordingly، they rejected the incumbency of Imam Reza and the other innocent Imams after him. Those who believe in Imam as the last Imam were divided into several groups. The groups were recognized based on the disagreements they had on various issues such as the quality of Imam Kazem`s death، absence، appearance and resurrection. The noticeable point is that the previously mentioned belief was promoted by some of the prominent companions and counselors of Imam Kazem (SA) and since its proponents were of a high scientific and social position among Shiites، they caused several problems for Shia community. The objective here is to investigate what the problems were and how Imam Reza (SA) fought and dealt with Vaqefiyan and their thoughts، words، and actions. Certainly، according to the point that Imams were a role model for Imamiye Shiites، knowing their behaviors while they were dealing with different groups will be of particular importance and reveals the necessity of such investigations.
ملخص الجهاز:
در مورد فرقۀ واقفیه نیز تحقیقات مختلفی صورت گرفته که شاید مهمترین آنها دو جلد کتاب «الواقفیه دراسۀ تحلیلیۀ» از ریاض محمد حبیب الناصری، مقالۀ «فرقههای درون شیعی دوران امامت امام رضا(ع) (با تکیه بر فطحیه و واقفیه)» از نعمت الله صفری فروشانی چاپ شده در شمارۀ 28 مجلۀ طلوع، مقالۀ «واقفیه» از حسن حسین زاده شانهچی که در فصلنامه تاریخ اسلام شمارۀ23 به چاپ رسیده است و همچنین مقالهای از م.
روایت دیگری که مورد سوء استفادة واقفیان قرار گرفته بود، روایتی بود که از ابوبصیر نقل میکردند که امام صادق(ع) فرموده: «علی رأس السابع منا الفرج» (طوسی، 53:1411) (یعنی همراه با دوران هفتمین فرد ما، گشایش ایجاد خواهد شد) شیخ طوسی در پاسخ میگوید: احتمال دارد که هفتمین فرد با آغاز از او(یعنی امام جعفر صادق (ع) باشد؛ برای این که ظاهر فرمایش حضرت که فرمود: «از ما»، اشاره به خودش دارد.
ج) شبهه افکنی در واقع بزرگترین شبههای که واقفیه در بین شیعیان ایجاد کرده بودند، همان وقف بر امام کاظم(ع) و انکار امامت امام رضا(ع) بود و همان طور که پیشتر گفته شد، آنان برای اثبات این مسأله، از روایات فراوانی که در مورد مهدی موعود وجود داشت، بهره میگرفتند و آن روایات را در جهت خواست خود و نیز تقویت عقایدشان مبنی بر مهدویت امام کاظم(ع) تفسیر میکردند.