Abstract:
مطالعات دین پژوهی یا علم دین (Religious Studies) به صورت نظام مند در قرن نوزدهم میلادی آغاز شد، اما سابقه آن به پیش از میلاد مسیح و زمان هخامنشیان و دوره ای که برخی از سیاحان و عالمان یونانی، مانند هرودوت و استرابون، گزارش هایی از ادیان گوناگون می دادند، برمی گردد. ورود در مباحث دین پژوهی در پیش از قرن نوزدهم با سه هدف مهم انجام می گرفت: 1. مبلغان مسیحی با هدف رد عقاید و باورهای دیگر ادیان و اثبات دین خود گام در این راه می گذاشتند. هنگامی که به متون اولیه مسیحی مراجعه می کنیم، به این نکته پی می بریم که وقتی از خدا در مسیحیت سخن گفته می شود، مراد از آن، خدای پدر است و نه خدایان ادیان دیگر. در واقع مقصود از الهیات (Theology) یا خداشناسی در سده های نخستین میلادی شناخت خدای مسیحیت بود. 2. گروه دوم گردشگران و سیاحان بودند که قصد آنها بیشتر ارائه گزارش از مشاهدات خود بود. 3. دسته سوم به جهان اسلام متعلق اند، کسانی بودند که نه از سر رد و انکار، بلکه با هدف نمایاندن شباهت های ادیان مختلف، بدین عرصه می پرداختند. کتاب تحقیق ماللهند ابوریحان بیرونی در این راستا و با این هدف نوشته شده است
Machine summary:
هنگامی که به متون اولیه مسیحی مراجعه میکنیم، به این نکته پی میبریم که وقتی از خدا در مسیحیت سخن گفته میشود، مراد از آن، خدای پدر است و نه خدایان ادیان دیگر.
در واقع نگاه توده مردم به دیگر ادیان، نگاهی تقابلی است؛ در حالی که این نگاه برآمده از متن اسلام نیست؛ برای مثال در قرآن کریم مسیحیان و یهودیان سرزنش میشوند، اما مسیحیت و یهودیت سرزنش نمیشوند.
سؤال اینجاست که آیا میتوان پیشفهمها و پیشفرضها را کاملا منکر شد؟ حال اگر امکانپذیر بود آیا فایدهای هم در بردارد یا نه؟ پاسخ پرسش نخست این است که چنین کاری هرگز امکانپذیر نیست.
نکته دیگر این است که در ادیان مختلف با دو دسته خدا یا وجود مقدس مواجهیم: 1.
در دین هندویی هم از وداها به این سو، خداوند دارای اسامی عام میشود؛ اما در اپانیشادها خداوند اسم خاص دارد.