Abstract:
یکی از واقعیتهای اجتماعی ریشهدار، مشهود و اجتنابناپذیر هر جامعه، قشربندی و نابرابری است. جامعهشناسان در تبیین این موضوع دیدگاههای مختلفی ارائه کردهاند که عمدتا به دو نظریة کلان، موسوم به تضادگرایی و کارکردگرایی ارجاع دارند. این نوشتار درصدد است که با روشی توصیفی و تحلیلی مواضع کلی قرآن کریم را در اینباره با محوریت تفسیر المیزان و دیدگاههای علامه طباطبائی بحث و بررسی کند.رویکرد انتقادی به برخی دیدگاههای مطرح جامعهشناختی و ارزیابی آنها بر پایة آموزههای قرآنی، بخشی از نتایج این مطالعه است.
Stratification and injustice are among the obvious inevitable، deep-rooted social realities in every society. Sociologists present different views on this issue، and the main views are two macro-theories called conflictism and functionalism. Using a descriptive-analytical method، the present paper expounds the general views of the Quran on this issue، giving special attention to Al-Mizan Commentary and the late 'Allamah Tabatabaii's views. Among the results of this study are providing a critical approach to some of the views discussed in sociology and evaluating these views in the light of Quranic teachings.
Machine summary:
"المیزان با تفکیک میان ربای فردی و ربای اجتماعی مینویسد: «ربای انفرادی و معمولی غالبا صاحبش را هلاک میکند و تنها بیست درصد ممکن است بهسبب عواملی خاص از شر آن خلاصی یافته، ساحت زندگیش با فنا و مذلت تهدید نشود» (همان، ص 644ـ645)؛ اما ربای اجتماعی مثل ربای تجارتی که اساس کار بانکهاست و ربای قرض و تجارتکردن با پول، کمترین آسیبش این است که باعث میشود اموال بهتدریج یکجا یعنی در نزد بانکها جمعشده، سرمایههای تجارتی از حد و حساب بیرون رود و بیش از آن حدی که بر حسب واقع باید نیرومند شود، نیرومند گردد و چون طغیان اثر حتمی قدرت خارج از حد است، در میان همین قدرتها تطاول و درگیری ایجاد شده، یکی میخواهد دیگری را در خود هضم کند، سرانجام همة این قدرتها نزد آنکه نیرومندتر از همه است تمرکز مییابند، پیوسته فقر عمومی در میان بشر گسترش یافته، ثروت در انحصار اقلیتی قرار میگیرد و این همان هرج و مرجی است که گفتیم پدید میآید» (همان، ص 645و660).
خدای سبحان با شیوههای مختلف به تغییر ملاکهای منزلت از معیارهای مادی به معیارهای ارزشی و معنوی اقدام نموده است؛ ازیکسو، ضمن ابراز صریح معیار برتری موردنظر خود یعنی ایمان و تقوا «ان اکرمکم عندالله اتقیکم»، به نقد ملاکهای ارزشی طبقة اشراف جامعه و آثار ناشی از تفاضل مورد ادعایایشان پرداخته و برتری منزلتی مزعوم آنها را با معیارهای ارزشی خود، فاقد اعتبار شمرده است؛ ازسویدیگر، پیامبران را به تحقق عملی آن فرمان داده است که موضوع همنشینی و همراهی آنان با فقرای جامعه، و سپردن سمتهای اجتماعی به محرومان دارای تجربه و تخصص، نمونة روشن آن است؛ از سوی سوم، طبق همین معیار قرآن کریم ثروتمندانی که فقرای جامعه را با القاب و عناوین خاص مسخره میکردند، نکوهیده، تفاوتهای اجتماعی موجود را صرفا وسیلهای برای آزمون الهی و نه اسباب تفاخر و برتریجویی، معرفی کرده است."