Abstract:
از آن جا که حدیث شریف در منظومه معارف اسلامی، از جایگاه والایی دارد، علوم و پژوهش های فراوانی درباره آن به وجود آمده است. برخی از این علوم، مسائل مربوط به ناحیه صدور حدیث را دربرمی گیرند، بعضی دیگر درباره مسائل مربوط به چگونگی فهم احادیث و عبارات به کاررفته در آن ها، بحث می کنند و قسم دیگر این علوم، مباحث مربوط به مرحله عمل به حدیث را مطرح می کنند. در این میان، قسم چهارمی نیز وجود دارد که مباحث آن بدون اختصاص به یک قسم خاص از اقسام گذشته، دربردارنده مسائل مختلفی است که با سه قسم مذکور ارتباط دارد.
از این رو ضروری است که نوع انسجام و ارتباط این علوم با یک دیگر بیان شود، تا از سویی جایگاه هر یک از آن ها در منظومه علوم حدیث مشخص شده و از سوی دیگر اهمیتی که آن علم در این منظومه دارد، آشکار گردد. این همان چیزی است که از آن به «ساختار» یا «هندسه» علوم حدیث تعبیر می شود. در این حوزه، ساختارهای گوناگونی ارائه شده است که ما در این نوشتار تلاش کردیم برخی از این ساختارها را بررسی و سپس نکاتی را درباره هر یک از آن ها بیان کرده و در نهایت، ساختاری منسجم و هم آهنگ با مبانی محدثان جلیل القدر شیعه در حدیث، ارائه کنیم.
Since hadith is of high status in the galaxy of Islamic doctrines، many research studies have been conducted on it and some sciences have been brought about thereby. Some of these sciences deal with the matters concerning the issuance of hadith، some with the matters concerning hadith scholarship، and some with the practical aspect of hadith. There is also a fourth group which deals with a variety of issues without being dedicated to any special discipline but in relation with three above-mentioned disciplines. Hence it is necessary to make a clarification of the coherence and relationship between these sciences in order to determine the status of each of them in the galaxy of hadith sciences on the one hand، and the importance of that science on the other hand. This is that which we call the structure or geometry of hadith sciences. A variety of structures has been presented in this field. The author of the present paper tries to make an analysis of these structures and finally present a coherent structure in harmony with the principles of prominent Shii hadith scholars in this regard.
Machine summary:
با توجه به تعدد و فراوانی این علوم، ضرورت ارائه و بیان ساختار کلی علوم حدیث، آشکار میشود؛ ساختاری که از سویی، جایگاه هر یک از این علوم در این منظومه را نشان میدهد و از سوی دیگر، میزان تأثیر آن علم بر دیگر علوم حدیث را مشخص میکند؛ در نتیجه علوم اصلی از فرعی بازشناخته شده، هر علم، جایگاه مناسب خود را پیدا کرده و حدود و شاخصههای آن برای محققان روشن میشود.
محور تقسیم در این ساختار اجزای حدیث است؛ از آنجا که یک حدیث دارای دو جزء، یعنی سند و متن است، دو علم رجال و فقهالحدیث جایگاههای اساسی علوم حدیث را به خود اختصاص دادهاند، در حالی که درایةالحدیث و بیان اصطلاحات حدیثی در بین این دو قرار گرفته است، تا ارتباط آن با متن و سند به خوبی نشان داده شود.
همچنین، در ضمن پاسخ به پرسش اول روشن شد که محدثان متأخر شیعه و مکتب حدیثی سنی برای ارزیابی حدیث، مبنای حجیت تعبدیه را در پیش گرفتهاند، که در این مبنا ارزیابی حدیث از طریق بررسی اسناد آن، انجام میشود؛ به این صورت که اگر همه راویان آن ثقه باشند، حدیث صحیح بوده و عمل به آن لازم است، اما در غیر این صورت، روایات از نظر ایشان به حالات گوناگونی تقسیم میشوند؛ عمل به برخی از این روایات جایز است و عمل به بعضی دیگر جایز نیست.