Abstract:
فیلسوف فرهنگ جهان اسلام، فارابی، در علم مدنی خود، با رویکرد عقلی به بررسی حیات اجتماعی انسان و ابعاد گوناگون آن - ازجمله ارتباطات- پرداخته است. در اندیشة فرهنگی- ارتباطی فارابی، چرایی ارتباط انسانی همانند چگونگی آن اهمیت دارد و پرسش از چیستی، چرایی و چگونگی ارتباطات انسانی و مطالعة تحلیلی آثار او نشان می دهد «معنا» در کانون توجه او قرار داشته و «ارتباطات» هنر ساختن و بهکارگیری نشانهها برای تفهیم و مبادلة معنا بین «خود» و «دیگری» است» که سازندة نظام معنایی یا ملت (فرهنگ) و تعینبخش ساختار اجتماعی یا امت (جامعه) است. ازاینرو، او بین ارتباطات، فرهنگ و جامعه پیوند برقرار نموده، تحول الگوی ارتباطی را موجب دگرگونی فرهنگی و اجتماعی میداند. فارابی گونهشناسی جوامع را نیز مبتنی بر الگوی ارتباطی دانسته، دغدغة اصلیاش در علم مدنی، ترسیم بهترین نوع جامعة انسانی است. بدینروی، او با شناسایی کاملترین «معنا» - یعنی معنای یقینی ـ و تبیین بهترین شکل ارتباط ـ یعنی ارتباط برهانی ـ چنین جامعهای را تصویر میکند.
In his civil law، Farabi، a philosopher of the Islamic world's culture، has investigated man's social life and its various dimensions such as "communication"، using a rational approach. According to his cultural - communicative view، the reason of human relations as well as its nature is of great importance. He sees that the question about the nature، reason، and quality of human relations and the analytical study of Farabi's works show that "meaning" has been of special interest to him. "Communication"، to him، is the art of using signs for conveying meanings between "one" and "the others " which creates the meaning system or people (culture) and determines the social structure or nation (society). Therefore، Farabi links communication to culture and to society، and believes that the change in communication patterns causes cultural and social change. Farabi believes that the typology of societies is dependent on the communication pattern، and his main concern in civil knowledge is creating an idea human society. Hence، identifying the most perfect meaning، i.e. certain meaning -and demonstrating the best kind of communication-، i.e. the discursive relation، Farabi presents a picture of such a society.
Machine summary:
"بر این اساس، باید گفت: در نگاه فارابی «ارتباطات هنر ساختن و بهکارگیری نشانهها برای تفهیم و مبادلة معنا بین "خود" و "دیگری" است، بهگونهایکه «دیگری» همان معنایی را درک کند که «خود» درک کرده است».
بر این اساس، با توجه به مراتب معانی فرایند درک و مبادلة آنها، الگوی نهایی ارتباطی فارابی بدین صورت است: نمودار (3): الگوی نهایی ارتباطی از منظر فارابی ارتباطات و پیدایش فرهنگ (ملت) و جامعه (امت) فارابی با نظریة «عقل فعال» درصدد تبیین عالیترین صورت ارتباطات انسانی، یعنی ارتباط انسان با خداوند است.
پس ازآنکه با کمک نیروی حواس در میدان تخاطب زبان (نظام نشانهها) به وجود آمد و نظام معنایی حسی خطبی (فرهنگ جامعة ابتدایی) را شکل داد، فرایند رشد آن با نیروی خیال صورت میگیرد؛ بدین صورت که پس از شکلگیری نظام نشانهها و رشد مهارت بهکارگیری نشانهها (صناعت خطابه)، نوبت به تصرف نیروی تخیل در عالم ذهن و در قلمرو زبان میرسد و صورت تازهای برای ترکیب و تألیف معانی و تعبیرات زبانی آنها به وجود میآید؛ چراکه فطرت انسانی علاقهمند به نظم دادن به هر چیزی است.
نمودار ذیل این فرایند را ترسیم میکند: نمودار 4: الگوی ارتباطی و تحول فرهنگ و جامعه در علم مدنی فارابی ارتباط برهانی و ساخت واقعیت اجتماعی مدینة فاضله دغدغة اصلی فارابی در علم مدنی، تأسیس «مدینة فاضله» است.
ازاینرو، فارابی تصریح میکند که رئیس اول باید نبی یا امام باشد (فارابی، 1401ق، ص 89) تا با اتصال به عقل فعال، نظام معنایی برهانی را برای اهل مدینة فاضله به ارمغان آورد و به آنها تعلیم دهد و در مسیر سعادت رهبریشان کند."