Abstract:
ساختار دولت اموی متاثر از چهار فرهنگ ، وحیانی، قبیله ای، ایرانشهری و رومی، بوده است . دربارة میزان تاثیر هریک از این گونه های فرهنگی، اتفاق نظر وجود ندارد. این مقاله ، ضمن درنظر گرفتن دیگر عناصر فرهنگی، تاکیدی ویژه بر تاثیر فرهنگ ایرانشهری در ساختار دولت اموی دارد. برای سهولت بررسی، مقاله به دو بخش ساختار سیاسی و اداری دولت اموی تقسیم میشود. در بخش نخست ، ضمن بررسی مولفه هایی چون استقرار، مشروعیت ، اعمال و انتقال قدرت ، به میزان تاثیر فرهنگ ایرانی در هریک از مراحل مذکور پرداخته میشود و در بخش دوم ، با برشماری نهادهای اداری مرتبط با دولت ، سهم عنصر ایرانی در پیدایش یا تداوم این نهادها تحلیل میشود.
Machine summary:
پژوهشگران دانش سیاسی و تاریخ اتفاق نظر دارند که ساختار دولت اموی متأثر از چهار فرهنگ سیاسی ایرانشهری، رومی، سنن قبیله ای و اسلامی بوده است (بلک ، ١٣٨٥: ٢٧؛ بودبوس ، ١٤٠٣: ٥٣)، اما، دربارة میزان تأثیر هریک از این چهار مؤلفه اتفاق نظر وجود ندارد.
بعضی از پژوهشگران ساختار دولت اموی را بیش از آنکه تحت تأثیر فرهنگ ایرانی بدانند، نوعی فرهنگ جاهلی احیاشده در فرهنگ اسلامی تلقی میکنند (الجابری، ١٣٨٩: ٩٣؛ ولوی، ١٣٨٠: ١٣٨) و به این دلیل ، احیاء عصبیت جاهلی را از عوامل سقوط آن میدانند (خضریبک ، بیتا: ٣٦٠- ٣٦٢).
structure اندازه در مرحلۀ تأسیس این «ساختار» و تداوم آن مؤثر بوده است ؟ آیا اصلا سلطنت اسلامی که آغاز آن را عصر امویان میدانند، همان سلطنت ایرانشهری است که در درازنای تاریخ ایران قبل از اسلام جریان داشته است و اگر «عین » سلطنت ساسانی با در نظر گرفتن مفهوم «زمان » در دو عصر تاریخی مختلف نیست ، چه عناصری از آن سلطنت ایرانشهری در عصر خلفای بنیامیه تقلید و بسترهای این تقلید چگونه فراهم شد؟ پاسخ به سئوالات فوق ممکن نیست ؛ مگر اینکه ساختار دولت اموی از منظر جامعه شناختی تحلیل شود.
در مرحلۀ قبل از تأسیس سلسله ، گزارش های تاریخی خبر از الگوگیری معاویه از فرهنگ ایرانشهری دارد؛ گاه او را «کسری عرب » مینامیدند (ابن طقطقی، ١٤١٨: ١١١؛ طبری، ١٣٨٧: ٥/ ٣٣٠) و گاه تا صبحگاهان به داستان های ایرانی گوش فرامیداده است و افرادی داستان پادشاهان ایران زمین را برای او میخوانده اند (مسعودی، ١٤٠٩: ٣/ ٢٩).