Abstract:
مقاله حاضر در راستای توجه به علوم انسانی اسلامی و دانش بومی، با هدف بهرهمندی از یکی از ظرفیتهای فلسفه اسلامی در حل برخی مشکلات تئوریک مطالعات علوم انسانی و اسلامی نگاشته شده است. با این هدف تلاش شده است تا به یکی از این ظرفیتها که عالم مثال است اشاره گردد. سوال اصلی پژوهش چگونگی ارتباط عالم مثال با مطالعات عرصه علوم سیاسی است که با شیوه توصیفی و تحلیلی بدان پاسخ داده شده است. از جمله نتایج بهرهگیری از عالم مثال که عالمی واسطه میان عالم حس و عقل است، تبیین ارتباط نبوت و سیاست، توجیه تداوم رهبری الهی در عصر غیبت، توجیه وجود جامعه، رفع دوگانگی از اخلاق و سیاست، عرفان و سیاست و... است. اثر حاضر پژوهشی در عرصه نظری و تئوریک است و پیامدهایی در همین عرصه دارد.
Machine summary:
"این امر نمیتواند تصادفی باشد و بیشک ارتباطی میان قوه خیال و سیاست وجود دارد؛ اما سیاست چه نسبتی میتواند با عالم مثال داشته باشد؟ آیا این تعابیر همه برای بیان نقش نبی و تأثیر آن در سیاست است و یا در تعیین جانشینان انبیا نیز کارآمد است؟ آیا برای برشمردن قوای مختلف انسان و معرفی آنها بیان شده است؟ آیا تأمین کمالات این مراتب سهگانه به عنوان اهداف و وظایف حکومت بیان شده است؟ آیا قوه خیال انسان نقش حساس و منحصر به فردی در سیاست دارد؟ شاید پاسخ به همه این پرسشها مثبت باشد.
(همان) گرچه مقام نبوت نبی به سبب احاطه وی بر عالم مثال به وی افاضه شده است، اما این امر همچنین به نبی کمک میکند تا وظایف خود را نیز به خوبی انجام دهد؛ زیرا میتواند از عبارات و جملات تخیلآفرین و لسان فصیح و بلیغ در جهت ارشاد و راهنمایی خلق بهره برد و این به سبب قوت وی در عالم مثال است.
این امر به معنای گشوده بودن درب عالم مثال بر روی همگان در حکمت متعالیه است که امکان دست یافتن دیگر انسانها به مقام رهبری خلق را فراهم میکند و به واسطه وجود این عالم، رهبری خلق در عصر غیبت آنچنان بدیهی است که از نظر امام خمینی تصور ولایت فقیه موجب تصدیق آن میشود.
(جوادی آملی، 1387: 89) چنین عباراتی در آثار حکمای قبل از صدرا وجود ندارد؛ زیرا وجود این عالم برای آنها قطعیت نیافته بود از همین رو ادله ولایت فقیه نیز در آن زمان اغلب نقلی است، در حالیکه پس از حکمت متعالیه است که ادله عقلی ولایت فقیه افزونتر از ادله نقلی میگردد و ابزارهای معرفتی و فلسفی این کار فراهم میشود."