Abstract:
مسئلهی اصلی نوشتار حاضر، بررسی رابطهی علم دینی با علوم اجتماعی رایج و تبیین مساعدتهایی است که علم دینی میتواند برای حل پارهای از مشکلات علوم اجتماعی داشته باشد. نویسنده پس از مرور مجموعهی رویکردها یا گفتمانهای موجود دربارهی رابطهی علم و دین، رویکرد تأییدی یا تکمیلی میان علوم دینی و علوم اجتماعی را پذیرفته است و تصریح دارد که علیرغم تفاوتهای جدی در موضوع قلمرو و روش دین و علم مبانی و رویکردهای مطرح در اندیشهی دینی میتواند در رفع مشکلات و خلأهای علوم اجتماعی یاری رساند. تأکید اصلی در اینجا بر آن است که اساسا آنچه در حوزهی علم مهم است، شناخت واقعیتهاست؛ لذا این شناخت از هر نوع منبعی میتواند بهره ببرد. نگارنده بر آن است که دین میتواند به مثابهی یک منبع مهم معرفتی به حل مشکلات موجود علوم اجتماعی کمک کند که این امر هم منوط به رسمیت شناختن نظریهها و روشهای رایج در علوم اجتماعی و نقد و ارزیابی آنها با مفاهیم دینی است. علم دینی با در نظر گرفتن واقعیت علوم اجتماعی و دستاوردهای آن میتواند روشها و مفاهیم جدیدی را مطرح کند که البته منوط به عدم تعجیل در این زمینه و واسپاری فرایند تولید علم اجتماعی دینی به نهادهای دانشگاهی و حوزوی ـ خارج از مراجع رسمی ـ است.مسئله ی اصلی نوشتار حاضر، بررسی رابطه ی علم دینی با علوم اجتماعی رایج و تبیین مساعدت هایی است که علم دینی می تواند برای حل پاره ای از مشکلات علوم اجتماعی داشته باشد. نویسنده پس از مرور مجموعه ی رویکردها یا گفتمان های موجود درباره ی رابطه ی علم و دین ، رویکرد تأییدی یا تکمیلی میان علوم دینی و علوم اجتماعی را پذیرفته است و تصریح دارد که علی رغم تفاوت های جدی در موضوع قلمرو و روش دین و علم مبانی و رویکردهای مطرح در اندیشه ی دینی می تواند در رفع مشکلات و خلأهای علوم اجتماعی یاری رساند. تأکید اصلی در این جا بر آن است که اساسا آنچه در حوزه ی علم مهم است ، شناخت واقعیت هاست ؛ لذا این شناخت از هر نوع منبعی می تواند بهره ببرد. نگارنده بر آن است که دین می تواند به مثابه ی یک منبع مهم معرفتی به حل مشکلات موجود علوم اجتماعی کمک کند که این امر هم منوط به رسمیت شناختن نظریه ها و روش های رایج در علوم اجتماعی و نقد و ارزیابی آن ها با مفاهیم دینی است . علم دینی با در نظر گرفتن واقعیت علوم اجتماعی و دستاوردهای آن می تواند روش ها و مفاهیم جدیدی را مطرح کند که البته منوط به عدم تعجیل در این زمینه و واسپاری فرایند تولید علم اجتماعی دینی به نهادهای دانشگاهی و حوزوی ـ خارج از مراجع رسمی ـ است .
Machine summary:
"بر این اساس ، در این جا چند دغدغه یا سؤال مهم قابل طرح است که عبارتند از: رابطه ی علم دینی (در ایران ) با علوم اجتماعی چگونه اسـت و یـا چگونـه مـی توانـد باشد؟ علم دینی چه مساعدت ها و امکان هایی برای حل مشـکلات علـوم اجتمـاعی (رایـج ) می تواند داشته باشد؟ به دلیل حساسیت موضوع در همین ابتدا شایسته است تصریح نماییم که در این مقاله به نقد و ارزیابی دلایل و مدعیات علم دینی در ایران معاصر و پاسخگویی به ادعاهای مطرح شده ی آنان ، به ویژه نقدهای مطرح علیه علوم اجتماعی و پژوهش های جامعه شناختی توجه می شود؛ لذا پس از مرور سریع آرای موجود در خصوص رابطه ی علم و دین ، مدل مختار در این نوشتار رابطه ی تکمیلی ، تأییدی یا بین این دو حوزه انتخاب شده است .
نظریه ها الزاما با روش عقلی و یا با تجربه به دست نمی آیند؛ بلکه تولید نظریه ، فرایندی پیچیده است که حتی عوامل خرد روان شناختی و جامعه شناختی بر آن مؤثر است ؛ اما هر نظریه الزاما باید قابلیت آزمون تجربی و امکان بررسی صدق و کذب آن در واقعیت بیرونی را داشته باشد؛ لذا در علم به معنای رایج آن هر دو وجه (نظریه و تجربه ) مهمند و البته تعامل و رفت و برگشت میان آن ها نیز ضروری است و این امری است که پایه و اساس پژوهش علمی از جمله پژوهش های علوم اجتماعی را تشکیل می دهد (دواس ، ١٣٨٠ ٢٥)."