Abstract:
هدف اصلی این مقاله معرفی و نقد یکی از بدیعترین تبیینها از انقلاب اسلامی ایران توسط کورزمن[1]جامعهشناس غربی بوده است. نقطه عزیمت کار او ایضاح و نقادی یکی از نحلههای اصلی تئوریهای انقلاب، موسوم به "تحلیل توکویلی" از انقلابهاست که بر اساس آن، زمانی که فرصتهای نهادی و ساختاری (مثلا شکنندگی و آسیبپذیری دولت در قبال فشار سیاسی مردمی) با فرصتهای ادراکشده (آگاهی عموم از فرصتهای موجود برای اعتراض موفقیتآمیز) انطباق پیدا کنند، وقوع انقلابها محتمل میشوند؛ و در واقع وقوع انقلاب بر اساس چنین انطباقی تبیین میشود. اما کورزمن نشان میدهد که این همسویی ممکن است همیشه رخ ندهد.؛ کما اینکه به اعتقاد برخی صاحبنظران در مورد انقلاب اسلامی چنین اتفاقی نیافتاد و تصور مردم از تواناییهای خودشان در قیاس با قابلیتهای سرکوب و کنترل حکومت با یکدیگر همخوانی نداشتند. این مقاله ضمن ایضاح موضع تئوریک کورزمن در قبال انقلاب ایران، به بیان نقاط قوت و ضعف این دیدگاه در تبیین انقلابها پرداخته است. 1- دیدگاه تأثیرگذار و تحلیل بدیع چارلز کورزمن (استاد جامعهشناسی دانشگاه کارولینای شمالی) از انقلاب اسلامی ایران برای اولینبار در مقالة زیر به چاپ رسید: Charles Kurzman,"Structural Opportunity and Perceived Opportunity in Social Movement Theory: The Iranian Revolution of 1979", American Sociological Review, Vol. 61, No. 1, Feb. 1996. هدف اصلی این مقاله معرفی و نقد یکی از بدیع ترین تبیین ها از انقلاب اسلامی ایران توسط کورزمن جامعه شناس غربی بوده است . نقطه عزیمت کار او ایضاح و نقادی یکی از نحله های اصلی تئوری های انقلاب ، موسوم به "تحلیل توکویلی " از انقلاب هاست که بر اساس آن ، زمانی که فرصت های نهادی و ساختاری (مثلا شکنندگی و آسیب پذیری دولت در قبال فشار سیاسی مردمی ) با فرصت های ادراک شده (آگاهی عموم از فرصت های موجود برای اعتراض موفقیت آمیز) انطباق پیدا کنند، وقوع انقلاب ها محتمل می شوند؛ و در واقع وقوع انقلاب بر اساس چنین انطباقی تبیین می شود. اما کورزمن نشان می دهد که این هم سویی ممکن است همیشه رخ ندهد.؛ کما اینکه به اعتقاد برخی صاحب نظران در مورد انقلاب اسلامی چنین اتفاقی نیافتاد و تصور مردم از توانایی های خودشان در قیاس با قابلیت های سرکوب و کنترل حکومت با یکدیگر همخوانی نداشتند. این مقاله ضمن ایضاح موضع تئوریک کورزمن در قبال انقلاب ایران ، به بیان نقاط قوت و ضعف این دیدگاه در تبیین انقلاب ها پرداخته است .
Machine summary:
"بر اساس آنچه گفته شد، فرضیه اصلی کورزمن آن است که گسست و ناهمخوانی میان عوامل عینی و ذهنی در انقلاب ایران موجب پیروزی انقلابیون و سقوط رژیم شاه شد؛ بدین معنی که ساختار سیاسی موجود در آستانه انقلاب ، برحسب شاخص های گوناگون ساختار شکننده ای نبود و انقلابیون نیز متوجه قدرت دولت بودند و تصور نمی کردند که دولت ، ضعیف شده یا فرصت های ساختاری ، گشاده و به روی آنان ، گشوده است .
از این حیث ، اغلب از چهار عامل به عنوان فرصت های ساختاری مساعد برای انقلاب نام برده شده است که کورزمن پس از شرح هر یک از این عوامل و بیان مدعیات مدافعان آن ها، به نقد و طردشان می پردازد؛ و اثبات می کند که هیچکدام از این چهار عامل حاکی از ضعف ساختاری دولت نبودند و رژیم شاه از لحاظ ساختاری خصوصا در سال ١٩٧٨ آسیب پذیر نبود.
از یک منظر دیگر، کورزمن انتقادی اساسی را به نوع غالب تبیین ها از انقلاب ایران وارد می کند و آن این است که در این تبیین ها معمولا این گونه القاء می شود که ساختار دولت ایران به لحاظ شاخصه هایی چون تضعیف حمایت اجتماعی از سلطنت به واسطه اصلاحات ، فشار بین المللی بر سلطنت ، تمرکز بیش ازحد و فلج شدگی دولت ، و پاسخ های متزلزل دولت به جنبش اعتراضی ، ضعیف و مساعد برای انقلاب بود؛ اما کورزمن با استفاده از شواهد تجربی در باره همین شاخصه ها استدلال می کند که هیچ یک از این عوامل نمایان گر ضعف ساختاری دولت نبودند؛ و این یک تصویر معمول از تبیین انقلاب ایران نیست ."