Abstract:
خطمشی فرهنگی نوعی خطمشی عمومی است که عرصة فرهنگ را در کانون توجه خود دارد. رابطة وثیق دین و فرهنگ بهویژه نقش جهتدهندهای که آموزههای دینی در قبال فرهنگ دارند، ضرورت مطالعة تأثیرگذاری نظاممند این آموزهها بر خطمشیگذاری فرهنگی را دوچندان میکند. در این مقاله پس از بررسی اجمالی تعاریف و ویژگیهای خطمشی عمومی و فرهنگ، بهمنزلة دو مقوم اصلی خطمشی فرهنگی، به تعریف و خاستگاه خطمشی فرهنگی در ساحت نظری و عملی و نسبت دین و فرهنگ اجمالا اشاره، و سپس با استفاده از سادهسازی مقولة پیچیدة خطمشیگذاری فرهنگی، سه سطح از تأثیرگذاری آموزههای اسلامی در خطمشیگذاری معرفی و تحلیل شده است. در سطح نخست، تعالیم دینی در مرحلة ارزیابی و انتخاب خطمشی از میان پیشنهادها و گزینههای موجود به کمک خطمشیگذاران میآیند. در سطح دوم تعالیم دینی بهمثابه گنجینهای غنی از معارف بهمنزلة منبع استخراج گزینهها و ساخت خطمشیها به کار میروند. در سطح سوم که عمیقترین سطح در این الگوست، اساسا خود مسئله از منظر آموزههای دینی واکاوی میشود تا وقت و هزینة خطمشیگذاران صرف مسائل دارای اهمیت و اولویت شود. در پایان به نهادهای متولی خطمشیگذاری فرهنگی بهویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد شده فرایند جاری خطمشیگذاری خود را با این الگوی سهسطحی مقایسه کنند و در صورت نیاز سطح بهرهمندی از آموزههای دینی را ارتقا دهند.
The strong relationship between religion and culture specially the decisive role of religious teachings in the development of culture، highlights the necessity of studying the systematic influence of these teachings on cultural policy-making. Elucidating the complex topic of cultural policy-making، this paper introduces and analyzes three levels of the influence which Islamic doctrines have on policy-making. In the first level، religious teachings help policy-making in the stage of evaluation and choosing a strategy from the available suggestions and options. In the second level، religious doctrines which represent a valuable repository of knowledge are referred to as a source for selection and policy-making. In the third level، which is the deepest level in this model، the issue is analyzed basically on the basis of religious doctrines so that policy-makers may spend their time and money on more important matters. Finally، it is suggested that the institutions in charge of cultural policy-making specially the Supreme Council of Cultural Revolution compare their present strategy process with this three-level model، and، if necessary، promote the level of applying religious doctrines.
Machine summary:
"اقسام مختلف سطح یک تأثیرگذاری آموزههای اسلامی در تصمیمگیری برای مثال رابطة بین مجلس شورای اسلامی و فقهای شورای نگهبان، شکلی از صورت اول اقسام پیشگفته یعنی تأثیر سلبی پس از انتخاب است که در آن تصمیم مجلس (مصوبة آن) به منظور احراز «عدم مغایرت» با احکام اسلام ارزیابی میشود (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 96).
نمونة در دسترس دیگر، مقایسه بین بانکداری غیرربوی و بانکداری اسلامی است؛ با این توضیح که اگر مدلها و صورتهای مختلف معاملات بانکی رایج به تعالیم اسلامی عرضه گردد تا مخالفت یا عدم مخالفت آنها با آموزههای دینی تشخیص داده و انواع ربوی آن ممنوع و سایر صورتها مجاز شمرده شود، این بانکداری را غیرربوی میگویند و این نحوه مواجهه با آموزههای اسلامی از نوع سطح یک (انتخاب اسلامی) است؛ اما اگر برای برخی نیازهای پولی و بانکی در معاملات و مبادلات بین اشخاص حقیقی یا حقوقی بر اساس موازین شرع، عقودی تنظیم شوند و در دستور کار قرار گیرند، این بانکداری، اسلامی نامیده میشود و این نحوة مواجهه با تعالیم شرعی، نمونهای از سطح دوم اثرگذاری آموزههای اسلامی بر تصمیمگیری است.
به این منظور بر مرحلة تدوین خطمشی متمرکز شدیم و آن را به یک تصمیمگیری ساده تقلیل دادیم؛ سپس با توجه به ارکان ثابت در هر تصمیمگیری که عبارتاند از: موقعیت تصمیم، گزینههای تصمیم و ارزیابی و انتخاب، سه سطح مختلف از صورتهای ممکن تأثیرگذاری آموزههای اسلامی بر تصمیمگیری را معرفی کردیم و در نهایت توضیح دادیم چگونه این الگوی چندسطحی قابل تعمیم به ساحت نظری و عملی خطمشیگذاری است."