Abstract:
نگارندگان این مقاله در پی آناند که با بررسی شاخص توسعه جنسیتی و توانمندسازی جنسیتی تصویر روشنی از وضعیت زنان کشورهای اسلامی با توجه به برخورداری از منابع طبیعی هم چون نفت و گاز نشان دهند. مبنای نظری پژوهش را نظریه دولت رانتی و رویکرد توانمندسازی زنان تشکیل میدهد. بر اساس یافته های پژوهش ، موقعیت زنان در تمامی کشورهای اسلامی طی سالهای ١٩٩٦ تا ٢٠٠٩ از نظر بهداشتی و آموزشی بهبود یافته است ؛ اما از نظر اقتصادی و سیاسی تغییرات مهمی صورت نگرفته است . در مولفه های بهداشتی، آموزشی، اقتصادی و سیاسی تفاوت معناداری بین کشورهای اسلامی نفتی و کشورهای اسلامی بدون نفت وجود دارد؛ در مولفه های بهداشتی و آموزشی کشورهای نفتی عملکرد بهتری نسبت به کشورهای اسلامی بدون نفت داشته اند. زنان در کشورهای اسلامی نفتی نسبت به کشورهای اسلامی بدون
نفت، نرخ مشارکت کم تری در عرصه های اقتصادی و سیاسی داشته اند. نابرابری
به ویژه در حوزه های اقتصادی و سیاسی در کشورهای اسلامی هم چنان چشمگیر
است و این نابرابری جنسیتی به کاهش بیش تر مشارکت زنان می انجامد. رفع
این نابرابری ها از طریق نهادینه کردن نگرش های جنسیتی در برنامه های توسعه
امکان پذیر خواهد بود.
Machine summary:
"زنان، کشورهای اسلامی نفتی و بدون نفت ، توسعۀ جنسیتی، توانمندسازی جنسیتی مسئله پژوهش مطالعات اخیر صاحب نظران اجتماعی نشان داده است که بدون مشارکت فعال زنان در تمامی عرصه ها، اعم از اقتصادی و اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، دست یابی به توسعه برای هیچ جامعه ای میسر نیست و به این دلیل جامعۀ انسانی، لطمات جبرانناپذیری را متحمل شده است .
از این رو هدف از نگارش مقالۀ حاضر مقایسۀ موقعیت زنان در کشورهای اسلامی نفتی و بدون نفت ، از نظر بهداشتی، آموزشی و اقتصادی و سیاسی در سال ١٩٩٦ و ٢٠٠٩ است و هم چنین در پی پاسخ به این سؤال است که آیا بین میزان برخورداری از منابع طبیعی و شاخص های توسعه و توانمندسازی جنسیتی کشورهای اسلامی ارتباط وجود دارد؟ 1.
نکتۀ قابل توجه این است که با وجود وضعیت نامناسب کشورهای اسلامی بدون نفت در مؤلفۀ تحصیلات نسبت به کشورهای اسلامی نفتی، در برخی از این کشورها مانند آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان میزان باسوادی زنان و مردان بالاتر از کشورهای اسلامی نفتی است و با توسعه یافته ترین کشورهای جهان برابری میکند که نشاندهندة سرمایه گذاری شگرف در بخش آموزش در این کشورهاست .
در سالهای ١٩٩٦ و ٢٠٠٩، کشورهای اسلامی نفتی با وجود درآمد سرانۀ ملی بیش تر نسبت به کشورهای اسلامی بدون نفت ، بیش ترین تبعیض درآمد بین دو جنس را داشته اند که نشان میدهد درآمدهای حاصل از نفت میزان مشارکت زنان را در این کشورها کاهش داده است ."