Abstract:
غالب آثاری که در حوزه اندیشه سیاسی غرب در ایران نگاشته شدهاند، در میانه دو رویکرد تاریخ نگارانه و ایدئولوژی پردازانه قرار می گیرند. منظور از رویکـرد تـاریخ نگارانـه ، رویکـردی است که با محور قرار دادن و شرح و بسط مقومـات تـاریخی شـکل گیـری یـک اندیشـه و حواشی وقایع نگارانه آن، از پرداختن به بعـد مـاهوی بحـث یعنـی تحلیـل ، نقـد و ارزیـابی اندیشه سیاسی غرب باز می ماند. در این راستا، تاریخ نگار اندیشـه سیاسـی راوی سـخنان و نقل قولهایی است که با محور قرار دادن بیوگرافی اندیشمندان، تقـویم روزشـمار حـوادث زندگی وی و تمرکز بر گردآوری دادهها، کم تر از منطق تحلیلی و نقادانـه در نوشـتار خـود بهره می گیرد. سنخ دوم نوشتارهای موجود در حوزه اندیشه سیاسی غرب، واجد خصائلی است که بیش تر آنها را در زمره آثار ایدئولوژیپردازانه قرار می دهد. این دسـته از آثـار بـا محـور قـرار دادن اندیشه ای خاص به ارائه رویکردی بسیط ، جهت دار و تجهیزی از آن می پردازند. نویسندگان این قسم آثار در حوزه اندیشه سیاسی ، بدون توجه به ضرورتهای تبیینی و تحلیلی بحـث در صدد القای ایدئولوژی خاصی بر می آیند. در این مقاله ضمن بررسی مبـانی ، مولفـه هـا و پیامدهای این دو دیدگاه در آثار موجود پیرامون اندیشـه سیاسـی غـرب در ایـران، تـلاش می شود ضرورت پرداختن به اندیشه سیاسی از چشم انداز جامعه شناسی اندیشه مورد توجه قرار گیرد. جامعه شناسی اندیشه با نگاهی عمیق و همه جانبـه در صـدد فهـم دقیـق ابعـاد تاریخی ، فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و ایدئولوژیک اندیشه سیاسی و مهم تر از همه نگـرش بازتابی از آن برمی آید. از آن جایی که در نگرش بازتابی به فهم و نقادی برآمده از اقتضائات زمینه ای، ماهیت سوبژکتیو شناخت ، و برساخته های فرهنگی - هویتی جایگـاه والایـی داده می شود، می تواند بیش از هر الگوی دیگری ما را در رهایی از چرخه تقلید و تکرار، و تولیـد اندیشه بومی یاری دهد.
Machine summary:
"از جمله این آثار می توان به بیدارگران اقالیم قبله (حکیمـی ، بـی تـا)، بنیـاد فلسـفه سیاسـی در غـرب (عنایـت ، ١٣٥١)، نخستین رویارویی های اندیشه گران ایران با دورویه تمدن بورژوازی غـرب (حـائری، ١٣٧٨)، تاریخ اندیشه سیاسی در اروپا: جدال قدیم و جدید (طباطبایی ، ١٣٨٢)، تـاریخ اندیشـه هـای سیاسی در قرن بیستم (که در دو مجلد نوشته شده اسـت و جلـد اول بـه اندیشـه هـای سیاسـی مارکسیستی و جلد دوم به محافظه کاری و لیبرالیسم اختصاص دارد) (بشیریه ، ١٣٧٦) اشاره نمود.
متفکـر بازانـدیش ، بـه نقـش معنـی دار اعمـال اجتماعی و اندیشه ها در زندگی سیاسی توجه دارد و به تحلیل شـیوهای مـی پـردازد کـه طـی آن نظامهای معنایی ، فهم انسان از نقش خود در جامعه را شکل می دهند و بر فعالیـت هـای سیاسـی آنان در مقطعی خاص تأثیر می گذارد (تورفینگ ١، ١٩٩٩: ٨٤).
Cognitive Map که در روش بازتابی ، هر اندیشه ای در ارتباط با مؤلفه های تـاریخی ، فرهنگـی ، و اجتمـاعی خـاص خود مورد فهم و ارزیابی قرار می گیرد، این فرصـت فـراهم مـی شـود تـا بتـوان فـارغ از هـر نـوع پیش داوری به واکاوی هویت های برآمده از آن در مـتن کردارهـای سیاسـی پرداخـت .
به این معنا که حاملان این اندیشه ها، بدون در نظر گـرفتن مقـدمات و زمینـه هـای اجتمـاعی ـ سیاسـی ظهـور اندیشه های سیاسی در جوامع پساصنعتی غرب، تلاش مـی نماینـد تـا ایـن اندیشـه هـا را فـارغ از محددیت های مبتنی بر روشهای جامعه شناختی ـ تاریخی ، بـه صـورت تجـویزی کـار گیرنـد."